عشق سیاه
#عشق_سیاه
part 39
سرشو اورد جلو تز که یهویی ته از سرجاش بلند شد وداد زد گفت
+لبات بخوره به لباش میکشمت
همه نگاه مون کردن و ته اومد جلو و دست منو گرفت و منو کشوند و داشت میبرد از سالن بیرون شدیم که یکی محکم دستمو گرفت سوهی بود
ته سرشو برگشتوند و نگاه سوهی کرد و گفت
+ببینم دلت شکنجه میخاد یا مرگ
علامت سوهی√
√چرا دوست دخترمو میبری
+دوست دخترت؟
√اره
+اگه یه بار دیگه به ات بگی دوست دخترم یا بهش نزدیک شی یه کاری میکنم که تاوانشو پس بدی فهمیدییی
√اما منو اون باهمیم همو دوست داریم
+خفه شو ات منو دوست داره و منم دوسش دارم پس مال منهه
√هه دوسش داریکه اون شب ولش کردی اصلا تو میدونی اون شب چی سرش اومد چطور تونستی یه دختررو با لباس نامناسب وبدون پول و... رها کنی هنوزم میگی دوسش داری
+این دیگه بهخودمون ربط داره مجری
√به منم ربط داره ات عشقم بیا بریم
ویوته
تا به ات گفت عشقم خون جلو چشمامو گرفت و میخاستم به سوهی مشت بزنم که یهویی ات اومد وجلوم وایستاد و دستاشـو باز کرد و چشاشو بست و گفت
_کیم تهیونگ به دوست پسر من دست نزن(ناراحت و چشاشم بسته
+چیی. ی دوست پسررر ات مگه تو دوسم نداشتی هاا میخای ازم انتقام بگیری؟ خوب بگیر اما از این روش نه دیوونم میکنه
_شرمنده اما کن واقعا سوهی رو دوست دارم
ویوات
دست سوهی رو گرفتم و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم
ویوته
تو شکه بودم تا به خودم اومد دیدم ات جلوم نیست
خیلی کـُفری بودم
پرش بک به فردا
ویو ته
تصمیم گرفتم که......
پس اماده شدم به هیون گفتم همه چیز امادس و گفت بله
ویو ات
با مایا و سوهی خدافظی کردم از خونه رفتم بیرون تا خارج شدم یکی با دستمال جلو دهنمث گرفت و نفهمیدم چی شده(بیهوشی)
ویو ته
تو خونم خیلی ریلکس بودم که هیون گفت قربان اوردیمش
+بهش دست نزنید خودم میارمش داخل خونه
چون دوست نداشتم بادیگاردا بهش دست بزنن خودم رفتم دیدم ات داخل ماشین بیهوشه
بغلش کردم و بردم داخل اتاق خودم
گذاشتمش روی تخت و بهش زل زدم
با خودم گفتم
+ات امیدوارم دوباره عاشقم شی چون اگه نشی ديگه نمیتونم تحمل کنم و جلوی خودمو بگیرم
دیدم موهاش روی صورتش و با انگشت شستم دادم کنار خیلی خوشگل بود و همینطور کیوتت
ویوات
با سر درد شدیدی چشمامو باز کردم دیدم ته بالا سرمه به خودم اومدم و گفتم
_من کجامم
+پیش منی عشقم
_هه چی عشقم؟ من دیگه عشق تو نیستم عشق سوهی ام
+بیب اسم اونو نیاز دیگه وگرنه اونم عصبی میشم
_ته چیکارم داری
+دوباره عاشقم شو
ات تو دلش(ته من عاشقتم اما..)
_عاشقت شم نمیدونی باهام چیکار کردی؟
از جام بلند شدم که برم و یه سر درد شدیدددی اومد سراغم میخاستم بیوفتم که....
part 39
سرشو اورد جلو تز که یهویی ته از سرجاش بلند شد وداد زد گفت
+لبات بخوره به لباش میکشمت
همه نگاه مون کردن و ته اومد جلو و دست منو گرفت و منو کشوند و داشت میبرد از سالن بیرون شدیم که یکی محکم دستمو گرفت سوهی بود
ته سرشو برگشتوند و نگاه سوهی کرد و گفت
+ببینم دلت شکنجه میخاد یا مرگ
علامت سوهی√
√چرا دوست دخترمو میبری
+دوست دخترت؟
√اره
+اگه یه بار دیگه به ات بگی دوست دخترم یا بهش نزدیک شی یه کاری میکنم که تاوانشو پس بدی فهمیدییی
√اما منو اون باهمیم همو دوست داریم
+خفه شو ات منو دوست داره و منم دوسش دارم پس مال منهه
√هه دوسش داریکه اون شب ولش کردی اصلا تو میدونی اون شب چی سرش اومد چطور تونستی یه دختررو با لباس نامناسب وبدون پول و... رها کنی هنوزم میگی دوسش داری
+این دیگه بهخودمون ربط داره مجری
√به منم ربط داره ات عشقم بیا بریم
ویوته
تا به ات گفت عشقم خون جلو چشمامو گرفت و میخاستم به سوهی مشت بزنم که یهویی ات اومد وجلوم وایستاد و دستاشـو باز کرد و چشاشو بست و گفت
_کیم تهیونگ به دوست پسر من دست نزن(ناراحت و چشاشم بسته
+چیی. ی دوست پسررر ات مگه تو دوسم نداشتی هاا میخای ازم انتقام بگیری؟ خوب بگیر اما از این روش نه دیوونم میکنه
_شرمنده اما کن واقعا سوهی رو دوست دارم
ویوات
دست سوهی رو گرفتم و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم
ویوته
تو شکه بودم تا به خودم اومد دیدم ات جلوم نیست
خیلی کـُفری بودم
پرش بک به فردا
ویو ته
تصمیم گرفتم که......
پس اماده شدم به هیون گفتم همه چیز امادس و گفت بله
ویو ات
با مایا و سوهی خدافظی کردم از خونه رفتم بیرون تا خارج شدم یکی با دستمال جلو دهنمث گرفت و نفهمیدم چی شده(بیهوشی)
ویو ته
تو خونم خیلی ریلکس بودم که هیون گفت قربان اوردیمش
+بهش دست نزنید خودم میارمش داخل خونه
چون دوست نداشتم بادیگاردا بهش دست بزنن خودم رفتم دیدم ات داخل ماشین بیهوشه
بغلش کردم و بردم داخل اتاق خودم
گذاشتمش روی تخت و بهش زل زدم
با خودم گفتم
+ات امیدوارم دوباره عاشقم شی چون اگه نشی ديگه نمیتونم تحمل کنم و جلوی خودمو بگیرم
دیدم موهاش روی صورتش و با انگشت شستم دادم کنار خیلی خوشگل بود و همینطور کیوتت
ویوات
با سر درد شدیدی چشمامو باز کردم دیدم ته بالا سرمه به خودم اومدم و گفتم
_من کجامم
+پیش منی عشقم
_هه چی عشقم؟ من دیگه عشق تو نیستم عشق سوهی ام
+بیب اسم اونو نیاز دیگه وگرنه اونم عصبی میشم
_ته چیکارم داری
+دوباره عاشقم شو
ات تو دلش(ته من عاشقتم اما..)
_عاشقت شم نمیدونی باهام چیکار کردی؟
از جام بلند شدم که برم و یه سر درد شدیدددی اومد سراغم میخاستم بیوفتم که....
۶.۵k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.