پارت

#پارت_10



- توتووو ، ایرانیی....



+ اره خب چرا شاس میزنی خواهرم اینجام ایرانه دیگه



- نه نه اینجا ایران نیست ، فقط تو ایرانی حرف میزنی ، همه با لهجه خیلی غلیظ انگلیسی حرف میزنن که متوجه نمیشم ....




خیلی با ذوق گفت ...



+ جون من ؟

+ وایییی باورم نمیشه من دور ترین جایی که رفته بودم همین تهران خودمون بود ،، یعنی اینجا ایران نیست ؟؟؟؟؟؟




- مارو زندونی کردن بعد تو ذوق می کنی ؟؟؟




+ خب چیه مگه خیلی خارج دیده ایم ؟؟؟ حالا ادای ندید پدیدارم در نیاریم ؟؟؟



خندم گرفت و گفتم :


- تو رو واسه چی اوردن؟؟؟


‌+ چه می دونم ، داشتم از مدرسه بر میگشتم یه پیر زنه ازم ادرس پرسید ..

+ بعد بی هوش شدم ، به هوش که اومدم دیدم اینجام ، البته اینجا ی اینجام که نه ، اتاق بغلی بودم که عین آشغال اوردن پرتم کردن این اتاق ...



- واقعا؟؟؟


+ چی واقعا ؟ مگه من با تو شوخی دارم ، حالا تو بگو ، تو چرا اینجایی ؟؟



- م منم همین طوری اومدم اینجا ، بگو ببینم پدرت چیکارست ؟؟؟



+ حسابداره توی یه شرکت مواد غذایی ، چرا اینارو میپرسی پدر تو چی کارست مگه ؟؟؟



- ببین نمیدونم تورو چرا اوردن اینجا ، ولی پدر من پلیسه و بخاطر اینکه اون پرونده دسته پدر منه منو گروگان گرفتن که پدرم دست از سرشون بر داره ...


تا اومد چیزی بگه در و باز کردن و دوتامونو بردن بیرون ...
دیدگاه ها (۳)

#پارت_11بردن توی یه اتاق دیگه و من و اون دختره رو کنار هم بس...

سال بچه ها :))) عید همگی مبارک .کلییی اتفاقای خوب بیوفته برا...

سلاممم گوگولیام‌......دلم براتون تنگ شده بود ..♡♡ ولنتاین تو...

#پارت_9پدربزرگ : من هم چون به شما اعتماد دارم تصمیم گرفتم طو...

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part:𝟭𝟳دکتر وارد اتاق عمل شد اتاق ب...

Revenge or love ? Part 5 بعد از اون حرفش یکی با عجله چراعای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط