پارت دو

پارت دو
۴ سال بعد
جونگ کوک: وی یادمه یه خواهر داشتی ازش خبر نداری؟
وی:نه والا خیلی برام مهم نیست
جیمین:اینطوری نگو تهیونگ
وی:بچه ها ماکه برادر و خواهر واقعی نبودیم
جونگ کوک:یه چیزی بگم؟
جیمین:بگوووووو
وی:بگو!
جونگ کوک:خواهرت خیلی معروفه از طرف اون درخواست مدل شدن به ما داده شده!
وی:تروخدا!
جی کی:والا بخدا
جیمین:تهیونگ تو اون دختر رو دوست داری ♡
وی:چی نه نه بخدا استغفرالله
جی کی:باشه حالا درخواستش قبول شده به من گفتن به همتون بگم دیگه.!
شوگا:چه عجیب بعد سال ها یکی رو ببینی!
ار ام:دقیقا!
وی:خیله خوب بچه ها بسه دیگه
دیدگاه ها (۰)

بچه ها ادامه بدم یا نه yes no

پارت سهروز جلسهه.و:سلام خوش اومدید پسرا:ممنون خانم کیم وی:بع...

بچه ها از روزی که اتفاقا شروع شد نمیگم وگرنه طولانی میشه من:...

بچه ها کی دوست داره رمان بنویسم اگه دوست دارید بگید حالا وی ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

پارت⁶جانگمی.پاشو ا.تو ببوسکوک.یه چیز دیگه بگوجانگمی.نچکوک.از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط