عشق اغیشته به خون

عشق اغیشته به خون )
پارت ۱۷۱

مین جی پلک زد و شرمنده خندید : راستش وقتی ۱۸ سالم بود و فنی هانگول فرار کرد بهم گفتن تو باید با تهیونگ ازدواج کنی اون روز بود که به همین فکر کردم اگه این زخمم رو ببینه چی میگه ...
تهیونگ با چشم های گشاد گفت : نه منظورم رو اشتباه گرفتی .. فقد میخواهم بدونم همین
مین جی : یه موقع دزدیده شدم همین .. بعدش بخاطر اینکه جیمین رو برسونند..- پلک زد - زخمیم کردن با تیغ
تهیونگ داد سوزانده نگاهش کرد مین جی پلک تندی زد و ادامه داد : زود باش بگو وقتی تو حالت مانیات هستی چیزی هم یادت میاد ... ؟
دست ای که روی پهلو مین جی بود را کشید سمت موهایش و تک تک موهایش را در لای انگشت هایش کشید : نه هیچی یادم نیست وقتی برم تو حالت تهیونگ انگار تازه از خواب بیدار شدم - نفس عمیقی کشید - یجوری انگار ذوق کردم .. ذوق توفانی درونم در حال چرخیدن هست
مین جی دست زریف اش را روی دست تهیونگ گذاشت : من سعی میکنم باهاش آشنا بشوم ولی اون اجازه نمیده ..
تهیونگ غمگین پلک زد و آروم گفت : نمیتونی .. نمیتونی تصور کنی من تو چه جهنمی می‌سوزم .. خیلی سخته
مین جی : من کمکت میکنم
تهیونگ: نمیتونی..
مین جی: میتونم .. بهم اعتماد کن لطفاً
تهیونگ عمیق دستش را روی چشم هایش کشید بلافاصله لبخند تلخی زد : بیخیال امشب‌مون با این حرفا خراب نکنیم ..
مین جی کلافه پلک زد : نه تهیونگ ترو خدا امشب نه .. خستم ..
تهیونگ خبیث خندید سپس صورت اش را سمت گردن مین جی برد و عمیق بو کشید زمزمه کنان گفت: فرار بی فرار ..
مین جی آروم گفت : میخواهی نوازشم کن ولی هیچ توقعی نکن ازم .. چون فردا شب تو عمارت جیمین جشن دارین ..
تهیونگ شوکه سر بلند کرد : چه ربطی به رابطه داره
مین جی : خسته میشم .. دیگه امشبو بیخیال ..
تهیونگ خندید سپس دستش را روی پهلو مین جی حلقه کرد و سمت خودش کشید ..
دیدگاه ها (۰)

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۲شد کوچه به کوچه جستجو عاشق اوشد ب...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۳جان اخم کرده بود و لب هایش آویزان...

مین جی عمیق نگاهش کرد و آروم گفت : تهیونگ ؟ از کس دوقطبی شدی...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۷۰در خسوف شادی های از دست رفتهایستا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط