چند پارتی
پارت دو
(تمام مکالمه تهیونگ با لحن سرد حرف خواهد زد)
☆الو سلام
_بفرمایید
☆تهیونگ خودتی
_بله بفرماید امرتون شما
☆منم لیا
_اها بله لیا خانم بفرماید
☆میدونی الان ا. ت کجاست
_منظورتون
☆ا. ت الان تو بار.....(اسم بار رو گفت با ادرسش دیگه خودتون یچی رو تصور کنید)
و الانم با یه پسری رفت تو اتاق
_بس کن کم چرت بگو
☆بیا خودت ببین فقط زود باش تا کار از کار نگذشته
قطع کرد
ویو تهیونگ
با شنیدن حرفاش خون به مغزم نرسید سریع چند تا از افراد م رو برداشتم و رفتیم به اون باری که گفته بود اون بار خیلی به جای که بودم نزدیک بود در عرض 5 دقیقه رسیدم و میا رو دیدم رفتم سمتش
_کجا
☆طبقه بالا اتاق 4
با تمام سرعت به سمت پله ها رفتم و به اتاقی که گفت رسیدم با صدای که اومد خشک شدم انگار واقعا صدای ا. ت بود در رو شکوندم و رفتم داخل دیدم که ا. ت مست روی تخته و یه مرد هم روی ا. ت خیمه زده و داره گردن ا.ت رو کی. س مارک میندازه ولی لباس های ا. ت هنوز تنش بود مرد و تا حد مرگ زدم به افراد گفتم مرد رو به زیر زمینی عمارت ببرن اونا هم مرد رو بردن با عصبانیت به سمت از رفتم بد جور بوی الکل میداد بیهوش بود بردمش تو ماشین تا عمارت انقد تند رفتم که چند بار نزدیک بود تصادف کنیم اما کنترل کردم رسیدیم ا. ت رو بردم تو اتاق که دیدم چشماش رو باز کرد
_ا. ت تو چه گوهی خوردی هااا(با داد و صدای خیلی بلند)
ع تهیونگ توی هه مگه چیکار کردم چرا داد میزنی من کارع بدی کردم (مست)
_یه بلای سرت بیارم مرغای اسمون به حالت گریه کنن
یاا تهیونگ(که تهیونگ میره بیرون و در رو قفل میکنه)
_اگه بفهمم خود ار. ضاعی کردی خودم میکشمت الانم کارت ندارم چون مستی فردا تو هوشیاری جرت میدم
تهیونگ من درد دارم لطفا
_خفههههه(با صدای بلند )
ویو ا. ت
وای دارم از درد میمیرم چرا اینجوری شد خداا تو این فکر ا بودم که خوابم برد
فردا
با حس اینکه یکی بهم نگاه میکنه از خواب ییدار شدم دیدم تهیون با وحشتناک ترین حالت نگام میکنه یه معنای واقی کم مونده بود از ترس برینم به خودم
_میبینم بیدار شدی و کاملا هوشیاری الان میدونم که چه بلای سرت بیارم
تهیونگ گوه خوردم (گفتم نرو بیا رفتی الان قشنگ جر بخور)
_فایده نداره
اومد سمتم به لبام حمله ور شد (اصم.ات در کامنت دوستان اصم.ات درخواستی بوده تمامی اتفاقات ساخت ذهن نویسندست و به اعضا ربطی نداره پس گارد نگیرید) بعد 8 راند از کشید بیرون پرد. م رو خودش زد وقتی خون رو دید اروم شد ولی باز هم ادامه داد دیگه هیچ کدوم مون حال نداشتیم چند بارم تو. م خالی کرد وای فک کنم حامله شده باشم بعد از درد به خودم پیچیدم بر. اید بغلم کرد و تو حمام دلم رو ماساژ داد بعد از اینکه جفتمون دوش گرفتیم اومدیم بیرون لباس پوشیدیم
به مناسبت سال نو✨
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.