تک پارتی تسلیم عشق شد
تک پارتی تسلیم عشق شد
ویو یونگی: من انتقامم ازت می گیرم دختره هرزه چطور تونست پیش این همه آدم من تحقیر کنه اونم بخاطر که عاشقش بودم.......هر چقدر عاشقت باشم ولی حق تحقیر کردنم نداشتی .....
ویو دوماه قبل :
یونگی: امیلی من دوست دارم
امیلی: چی .....من دوست داری.... متأسفم ولی من تورو دوست ندارم
یونگی: ولی...... من دوست دارم
امیلی: چت شده با خودت چی فکر کردی من عاشقت هستم ( مسخره)
یونگی: امیلی.... لطفاً.........
امیلی: اهه خفه شو...... من عاشقت نیستم ( و رفت)
ویو حال: من موندم و اون افکارم امروزی هست که دیداره دوباره ما رخ می دهد ولی این دفعه اون من نیستم که تحقیر میشه......اونه
یونگی: آقای لی همه چیز حاضره
لی: بله ولی مطمئن هستید
یونگی: چرا نباشم......و درزم من چیکار کنم اون دوست پسرش بخاطر دو قرون خواست آبروش ببره
لی : وقت رفتن به مکانه
یونگی: اوک
ویو یونگی: تو راه همه اش به امیلی فکر می کردم یعنی این کارم درسته ولی حقش.... وقتی رسیدیم مکان یا همون.... پارتی که من برای نابود کردن ایمیلی ترتیب داده بودم رفتم نشستم ایمیلی که در حالی که با اون دوست پسر پول پرستش می رقصید نگاه می کردم ولی چرا چشماش ناراحت بود ......اهه ولش
که دوست پسر عوضیش زانو زد که حلقه ای دست ایمیلی کنه ولی بجای حلقه رنگ قرمز از بالا روی سرش پاشید و پسر بهش گفت :
پسره : چی فکر کردی من عاشقت هستم کور خوندی
ایمیلی که با همون چشمای مرواریدیش بهش زل زده بود بعد چند لحظه از پارتی خارج شد نمی دونم چرا ولی دلم براش ضعف رفت من خودم این کار کردم ولی چرا ناراحت شدم دنبالش رفتم...... داشت گریه می کرد وقتی یکم نزدیک تر شدم اصلحه دستش دیدم داشت با گریه جمله ای تکرار کردی
ایمیلی: لعنت به روزی که دنیا اومدم .......لعنت به روزی که کسی عاشقش بودم رد کردم ....همه اش تقصیر اون عوضی بود .... آگه عشقم رد نمی کردم پدرم می کشت حالا عوضی این بلا سرم در آورد ....( گریه شدید ) اینجا دیگه آخر راه ( اسلحه روی سر خودش گذاشت ) خدانگهدار عشقم
وقتی حرفاش شنیدم واقعا از ته قلب پشیمون شدم اون تقصیری نداشت تا خواست شلیک کنه اصلحه ازش گرفتم اشک تو چشمام حلقه زده بود نگاش به من داد
یونگی: مگه دیوونه هستی......ببخشید باعث ناراحتیت شدم ( بغلش کرد)
ایمیلی: دوست دارم....هق .... ببخشید....هق ( محکم بغلش کرد)
یونگی: منم دوست دارم
پایان ✨ ❤️
ویو یونگی: من انتقامم ازت می گیرم دختره هرزه چطور تونست پیش این همه آدم من تحقیر کنه اونم بخاطر که عاشقش بودم.......هر چقدر عاشقت باشم ولی حق تحقیر کردنم نداشتی .....
ویو دوماه قبل :
یونگی: امیلی من دوست دارم
امیلی: چی .....من دوست داری.... متأسفم ولی من تورو دوست ندارم
یونگی: ولی...... من دوست دارم
امیلی: چت شده با خودت چی فکر کردی من عاشقت هستم ( مسخره)
یونگی: امیلی.... لطفاً.........
امیلی: اهه خفه شو...... من عاشقت نیستم ( و رفت)
ویو حال: من موندم و اون افکارم امروزی هست که دیداره دوباره ما رخ می دهد ولی این دفعه اون من نیستم که تحقیر میشه......اونه
یونگی: آقای لی همه چیز حاضره
لی: بله ولی مطمئن هستید
یونگی: چرا نباشم......و درزم من چیکار کنم اون دوست پسرش بخاطر دو قرون خواست آبروش ببره
لی : وقت رفتن به مکانه
یونگی: اوک
ویو یونگی: تو راه همه اش به امیلی فکر می کردم یعنی این کارم درسته ولی حقش.... وقتی رسیدیم مکان یا همون.... پارتی که من برای نابود کردن ایمیلی ترتیب داده بودم رفتم نشستم ایمیلی که در حالی که با اون دوست پسر پول پرستش می رقصید نگاه می کردم ولی چرا چشماش ناراحت بود ......اهه ولش
که دوست پسر عوضیش زانو زد که حلقه ای دست ایمیلی کنه ولی بجای حلقه رنگ قرمز از بالا روی سرش پاشید و پسر بهش گفت :
پسره : چی فکر کردی من عاشقت هستم کور خوندی
ایمیلی که با همون چشمای مرواریدیش بهش زل زده بود بعد چند لحظه از پارتی خارج شد نمی دونم چرا ولی دلم براش ضعف رفت من خودم این کار کردم ولی چرا ناراحت شدم دنبالش رفتم...... داشت گریه می کرد وقتی یکم نزدیک تر شدم اصلحه دستش دیدم داشت با گریه جمله ای تکرار کردی
ایمیلی: لعنت به روزی که دنیا اومدم .......لعنت به روزی که کسی عاشقش بودم رد کردم ....همه اش تقصیر اون عوضی بود .... آگه عشقم رد نمی کردم پدرم می کشت حالا عوضی این بلا سرم در آورد ....( گریه شدید ) اینجا دیگه آخر راه ( اسلحه روی سر خودش گذاشت ) خدانگهدار عشقم
وقتی حرفاش شنیدم واقعا از ته قلب پشیمون شدم اون تقصیری نداشت تا خواست شلیک کنه اصلحه ازش گرفتم اشک تو چشمام حلقه زده بود نگاش به من داد
یونگی: مگه دیوونه هستی......ببخشید باعث ناراحتیت شدم ( بغلش کرد)
ایمیلی: دوست دارم....هق .... ببخشید....هق ( محکم بغلش کرد)
یونگی: منم دوست دارم
پایان ✨ ❤️
۱.۷k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.