عشق بی رحمانه
عشق بی رحمانه
part6
و شروع کردن به دیدن فیلم
بعد از ۲ ساعت
فیلم تموم شد..
ساعت ۹ شب بود
ات: هوف... چرا نمیگذره
جونگکوک: میای گیمبزنیم؟
ات:باشه
جونگکوک و. ات شروع کردن باهم ps5بازی کردن
جونگکوک: خب بیا شرط ببندیم
ات: اوکی
جونگکوک: اگر من بردم باید ار لبام تا سیکس پکام رو ببوسی(شت😂🗿)
ات:اوه.. و اگر من بردم باید ۱۵ میلیون برام لباس بخری
جونگکوک: باشه
شروع کردن به بازی کردن
راند اول جونگکوک ات برد
راند دوم جونگکوک برد
راند سوم هم جونگکوک برددد
جونگکوک: هورااا من بردممممم
ات: ایششششش..حرص..
جونگکوک: حرص نخور بیا رو پام
ات نرفت
جونگکوک: هی بیا
ات: باشه
ات رفت روی پایجونگکوک نشست
جونگکوک تیشرتش رو در آورد
جونگکوک: شروع کن از لبام ببوس و برو تا سیکسپیام
ات شروع کرد به بوسیدن لب جونگکوک
لب های جونگکوک رو مک میزد
بعد از ۱ دقیقه رفت سمت زاویه فک کوک
هر دو طرف زاویه فکر کوک رو بوسه های ریز میرفت و زبون میکشید(🗿) بعد رفت سمت گردن و ترقوه جونگکوک
گردن جونگکوکرو محکم میبوسید و ترقوه کوک رو مارک میزاشت
رفت سمت سیکس پک های کوک و کلا مارک گذاشت
(عجب حالی کرد کوک😂🗿)
جونگکوک: آخ... خیلی چسبیدددد
ات: هوف..
جونگکوک: عاشقتم
ات: من بیشتر
حونگکوک:حالا نوبتتت
ات: نههه تا همینجا بسته
جونگکوک: منحرف بدبخت.. خواستم بگم نوبت قلقلکه😂
ات: اها😂😂نههه قلقلک نده
جونگکوک شروع کرد به قلقلک دادن ات
ات انقدر خندید که از چشماش اشک ریخت
جونگکوک هم میخندید
ات: نکننننن..( با خنده شدید)
جونگکوک: نینیییییی
ات: وزجیوزچقوزچقکبمبتف۹فو( ترجمه پلیز😂🗿💀)
جونگکوک: چیمیگی؟(با خنده)
دیگه ات رو قلقلک نداد
ات: آه.. دلم درد گرفتتتت
جونگکوک: به حاشیه کلی خندید
ات: آرهه
جونگکوک: بریم بخوابیم؟
ات: اومبریم
جونگکوک: فردا بریم شهر بازی؟؟؟
ات: اوم باشه
جونگکوک؛ یونا رو هم ببریم؟(همون دختر عموش)
ات اخم کرد
ات: چه اصراری داری اون بیاد؟(عصبی)
جونگکوک: آخه دیشب که خونه شما بهم گفت باهم بریم شهر بازی... گفتم بیاد
ات: هوف توروخدا ولکنن
جونگکوک: اتتتت
ات:جونگکوکککک
جونگکوک: بیبی.. دختر عمومه خب
ات: آره دختر عمویی که فقط.... هوف بیخیال
جونگکوک: نگران نباش.. من مال تو هستم.. فقط اونم بیاد
ات: خیل خب ولم کن میخوام بخوابم
شرایط پارت بعد
۱۲ لایک
part6
و شروع کردن به دیدن فیلم
بعد از ۲ ساعت
فیلم تموم شد..
ساعت ۹ شب بود
ات: هوف... چرا نمیگذره
جونگکوک: میای گیمبزنیم؟
ات:باشه
جونگکوک و. ات شروع کردن باهم ps5بازی کردن
جونگکوک: خب بیا شرط ببندیم
ات: اوکی
جونگکوک: اگر من بردم باید ار لبام تا سیکس پکام رو ببوسی(شت😂🗿)
ات:اوه.. و اگر من بردم باید ۱۵ میلیون برام لباس بخری
جونگکوک: باشه
شروع کردن به بازی کردن
راند اول جونگکوک ات برد
راند دوم جونگکوک برد
راند سوم هم جونگکوک برددد
جونگکوک: هورااا من بردممممم
ات: ایششششش..حرص..
جونگکوک: حرص نخور بیا رو پام
ات نرفت
جونگکوک: هی بیا
ات: باشه
ات رفت روی پایجونگکوک نشست
جونگکوک تیشرتش رو در آورد
جونگکوک: شروع کن از لبام ببوس و برو تا سیکسپیام
ات شروع کرد به بوسیدن لب جونگکوک
لب های جونگکوک رو مک میزد
بعد از ۱ دقیقه رفت سمت زاویه فک کوک
هر دو طرف زاویه فکر کوک رو بوسه های ریز میرفت و زبون میکشید(🗿) بعد رفت سمت گردن و ترقوه جونگکوک
گردن جونگکوکرو محکم میبوسید و ترقوه کوک رو مارک میزاشت
رفت سمت سیکس پک های کوک و کلا مارک گذاشت
(عجب حالی کرد کوک😂🗿)
جونگکوک: آخ... خیلی چسبیدددد
ات: هوف..
جونگکوک: عاشقتم
ات: من بیشتر
حونگکوک:حالا نوبتتت
ات: نههه تا همینجا بسته
جونگکوک: منحرف بدبخت.. خواستم بگم نوبت قلقلکه😂
ات: اها😂😂نههه قلقلک نده
جونگکوک شروع کرد به قلقلک دادن ات
ات انقدر خندید که از چشماش اشک ریخت
جونگکوک هم میخندید
ات: نکننننن..( با خنده شدید)
جونگکوک: نینیییییی
ات: وزجیوزچقوزچقکبمبتف۹فو( ترجمه پلیز😂🗿💀)
جونگکوک: چیمیگی؟(با خنده)
دیگه ات رو قلقلک نداد
ات: آه.. دلم درد گرفتتتت
جونگکوک: به حاشیه کلی خندید
ات: آرهه
جونگکوک: بریم بخوابیم؟
ات: اومبریم
جونگکوک: فردا بریم شهر بازی؟؟؟
ات: اوم باشه
جونگکوک؛ یونا رو هم ببریم؟(همون دختر عموش)
ات اخم کرد
ات: چه اصراری داری اون بیاد؟(عصبی)
جونگکوک: آخه دیشب که خونه شما بهم گفت باهم بریم شهر بازی... گفتم بیاد
ات: هوف توروخدا ولکنن
جونگکوک: اتتتت
ات:جونگکوکککک
جونگکوک: بیبی.. دختر عمومه خب
ات: آره دختر عمویی که فقط.... هوف بیخیال
جونگکوک: نگران نباش.. من مال تو هستم.. فقط اونم بیاد
ات: خیل خب ولم کن میخوام بخوابم
شرایط پارت بعد
۱۲ لایک
۱.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.