part
part:²⁴
_____________________________________
هانول: هممون؟
جنا: نه فقط منو لیا و تهیونگ
تهیونگ: چرا من؟
جنا: وقتی رفتیم اونجا میفهمی
تهیونگ: من نمیام
جیمین: نمیشه دستور اونو رد کنی
تهیونگ: هوف باشه
(صبخ)
تهیونگ "پاشدم آماده شدم رفتم پایین همه سرمیز بودن نشستم
تهیونگ: صبح بخیر
یونجو: صبح بخیر
تهیونگ رو به جنا: کی باید بریم
جنا: 1 ساعت دیگه
صبحونه تموم شد لیا جنا و تهیونگ رفتم سمت در
تهیونگ: خدافظ
یونا: خدافظ
جنا: هوف مگه میخوای بری سفر قند هار
تهیونگ: به توچه
لیا: خیلی خب بریم
لیا و جنا و تهیونگ رفتن سمت ماشین سوار شدن و رفتم
تهیونگ " بعد چندمین رسیدیم خونه مین سو
تق تق تق
مین سو: بیا داخل
تهیونگ لیا و جنا: سلام
مین سو: بلاخره اومدین ... بشینین
تهیونگ جنا و لیا نشستن روبروی مین سو
مین سو روبه تهیونگ: شنیدم داری دخترامو اذیت میکنی
تهیونگ: چ چی؟
_____________________________________
ادامه دارد...🎀
_____________________________________
_____________________________________
هانول: هممون؟
جنا: نه فقط منو لیا و تهیونگ
تهیونگ: چرا من؟
جنا: وقتی رفتیم اونجا میفهمی
تهیونگ: من نمیام
جیمین: نمیشه دستور اونو رد کنی
تهیونگ: هوف باشه
(صبخ)
تهیونگ "پاشدم آماده شدم رفتم پایین همه سرمیز بودن نشستم
تهیونگ: صبح بخیر
یونجو: صبح بخیر
تهیونگ رو به جنا: کی باید بریم
جنا: 1 ساعت دیگه
صبحونه تموم شد لیا جنا و تهیونگ رفتم سمت در
تهیونگ: خدافظ
یونا: خدافظ
جنا: هوف مگه میخوای بری سفر قند هار
تهیونگ: به توچه
لیا: خیلی خب بریم
لیا و جنا و تهیونگ رفتن سمت ماشین سوار شدن و رفتم
تهیونگ " بعد چندمین رسیدیم خونه مین سو
تق تق تق
مین سو: بیا داخل
تهیونگ لیا و جنا: سلام
مین سو: بلاخره اومدین ... بشینین
تهیونگ جنا و لیا نشستن روبروی مین سو
مین سو روبه تهیونگ: شنیدم داری دخترامو اذیت میکنی
تهیونگ: چ چی؟
_____________________________________
ادامه دارد...🎀
_____________________________________
- ۷.۴k
- ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط