وقتی توب جهانم پاگذاشتی پارت۱۸

پارت ۱۸

#جنی
از بالا نگاه میکردم سوگمین با خنده گردن تهیونگو گرفته بعد باهم مشروب میخورن دیگه صبرم تموم شد اومدم بلند بشم که خوردم زمین خیلی درد داشت اییی😖
_خانم حالتون خوبه فک کنم زیادی نوشیدین
درست یادم نمیاد ولی دیدم که سوگمین از بالا بهم نگاه میکنه و پوزخند میزنه چرا اینکارو میکنه چه یهویی شد که بادیدن اون صحنه کاملا برگام ریخت با اینکه زیاد توحال خودم نبودم اما میخواستم جیغ بزنم
#تهیونگ
خیلی حالم بد بود مخصوصا اون موقع که سوگمین لعنتی دستشو گداشت روی گردنم میخواستم بکشمش اما بخاطر جنی نمیتونستم جنی خیلی حالش بدبود همش به جنی فک میکردم گه با چیزی که اتفاق افتاد خیلی متعجب شدم
سوگمین اروم اومد کنار گوشمو گفت:همراهیم کن .عشقم مگرنه برات بد میشه
خیلی اعصبانی شدم که دیدم اروم لباشو رو لبام گذاشت میخواستم بزنم توی صورتش که دستشو گذاشت رو دستام بعد لباشو جدا کرد که جنی نفهمه و گفت دارم کاری میکنم که ازت بیخیال بشه عشقم کاری به سرت نزنه
اشاره کرد به خدمش دوربر جنی بود
#بینظیر