پارت اول / نگهبان
پارت اول / #نگهبان
عینکش رو برداشت و دستاش رو لای موهاش فرو برد ،، ساعت سه بامداد بود چشمهای قرمزش خستگی اش رو نشان میداد
با صدای زنگ خانه به خود اومد اول فکر میکرد شاید توهم زده اما فردی را یادش اومد که این چیز ها از اون بعید نبود به سمت در رفت
از چشمی نگاه کرد ،، حدسش درست بود چند قدمی عقب رفت که مجدد زنگ در به صدا در اومد
_کیم تهیونگ میدونم بیداری در رو باز کن!
دستاش ناخوداگاه بعد از شنیدن سخنش به سمت دستگیره رفت و ارام در رو باز کرد.
_چی..چی میخوای؟
_چقدر مهمون نواز .. اول نمیزاری بیام تو؟
_ساعت سه صبح؟ مهمون؟ مین یونگی تو عالی ای!
یونگی از یخچال سیبی برداشت و گازی زد
تهیونگ با اخرین سرعت به سمت میزش رفت و کتابهارو قایم کرد.
یونگی سیب رو زمین انداخت و به سمت تهیونگ رفت
_چیرو قایم کردی؟
تهیونگ حرفی نمیزد و یونگی هی ادامه میداد
_اها فردا روز اول مدرسس درسته ،، پارسالو که یادت نرفته؟رفته؟ دوسال پیش چی؟ مطمئنم که یادته..امسالم همونه
_خواهش میکنم یونگی..بزار زندگیمو بکنم..بزار..آیندم بخاطر تو خراب نشه
یونگی پوزخندی زد و سیلی ای محکم به تهیونگزد
_بعد از اینکه زندگی یک نفرو ازش گرفتی چطور می تونی اینارو بگی ؟
_من..اونکارو نکردم
_همه قاتلا همینو میگن
و از خانه خارج شد
_اوه راستی .. مهم نیست چقدر درس خوندی خودت میدونی که
***
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
عینکش رو برداشت و دستاش رو لای موهاش فرو برد ،، ساعت سه بامداد بود چشمهای قرمزش خستگی اش رو نشان میداد
با صدای زنگ خانه به خود اومد اول فکر میکرد شاید توهم زده اما فردی را یادش اومد که این چیز ها از اون بعید نبود به سمت در رفت
از چشمی نگاه کرد ،، حدسش درست بود چند قدمی عقب رفت که مجدد زنگ در به صدا در اومد
_کیم تهیونگ میدونم بیداری در رو باز کن!
دستاش ناخوداگاه بعد از شنیدن سخنش به سمت دستگیره رفت و ارام در رو باز کرد.
_چی..چی میخوای؟
_چقدر مهمون نواز .. اول نمیزاری بیام تو؟
_ساعت سه صبح؟ مهمون؟ مین یونگی تو عالی ای!
یونگی از یخچال سیبی برداشت و گازی زد
تهیونگ با اخرین سرعت به سمت میزش رفت و کتابهارو قایم کرد.
یونگی سیب رو زمین انداخت و به سمت تهیونگ رفت
_چیرو قایم کردی؟
تهیونگ حرفی نمیزد و یونگی هی ادامه میداد
_اها فردا روز اول مدرسس درسته ،، پارسالو که یادت نرفته؟رفته؟ دوسال پیش چی؟ مطمئنم که یادته..امسالم همونه
_خواهش میکنم یونگی..بزار زندگیمو بکنم..بزار..آیندم بخاطر تو خراب نشه
یونگی پوزخندی زد و سیلی ای محکم به تهیونگزد
_بعد از اینکه زندگی یک نفرو ازش گرفتی چطور می تونی اینارو بگی ؟
_من..اونکارو نکردم
_همه قاتلا همینو میگن
و از خانه خارج شد
_اوه راستی .. مهم نیست چقدر درس خوندی خودت میدونی که
***
#BTS #Army #Taehyung #v #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین #گی #مافیا #بلک_پینک #لیسا #جنی #رزی #جیسو
۲۹.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.