داستان جالبی وجود دارد دربارهٔ مردی که به سرعت و چهار نعل
داستان جالبی وجود دارد دربارهٔ مردی که به سرعت و چهار نعل با اسبش می تاخت. این طور به نظر می سید که جای بسیار مهمی می رفت.
مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: « کجا می روی؟ » مرد اسب سوار جواب داد: « نمی دانم از اسب بپرس! » این داستان زندگی خیلی از مردم است؛ آن ها سوار بر اسب عادت هایشان می تازندبدون این که بدانند کجامی روند. وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگی تان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعاً می خواهید به آنجا برسید
مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: « کجا می روی؟ » مرد اسب سوار جواب داد: « نمی دانم از اسب بپرس! » این داستان زندگی خیلی از مردم است؛ آن ها سوار بر اسب عادت هایشان می تازندبدون این که بدانند کجامی روند. وقت آن رسیده است که کنترل افسار را به دست بگیرید و زندگی تان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعاً می خواهید به آنجا برسید
۱.۲k
۳۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.