ویو ا/ت
ویو ا/ت
داشتم میرفتم که به جیسون یک. چیزی بگم دیدم اقای پی دی نیم داره منو نگا میکنه که دیدم فیلیکس هم داره میاد کم کم نزدیکم استرس گرفتم اومد و جلوم زانو زد و گفت
فیلیکس : دوست دختر من میشی؟
ویو ا/ت با این حرفش کامل تعجب کردم تا اومدم چیزی بگم دیدم دستم کشیده شد دیدم جونکوک گفت که این دختره منه و رفتیم
ویو جونکوک
رفتیم نشستیم تو ماشین دیدم میخواد یچیزی بگه گفتم
-ا/ت چیزی میخوای بگی؟
*ای هوم
-چی بگو
* منظورت از این که این دختر برای منه چی بود؟
-منظورم کامل مشخص بود
* خب بگو دیگه
- منظورم این بود که تو ب ای منی
* اها اوکی
ویو جونکوک
دیدم حالش خوب نیست انگار مست بود بردم خونه سعی داشت تحریکم کنه که تا اومدم ازش ل*ب بگیرم دیدم خیلی داغه بردمش بیمارستان دیدم لیا همون دختره که بچه ها میگفتن روم کراشه اون جاست اهمیتی ندادم و ا/ت رو بردم پیش دکتر دکتر اومد بیرون از اتاق و گفت که باید بره کما گفتم اخه چی زی نشده.گفت
دکتر : به این که یک پسری که دوستش نداره بهش نزدیک بشه حساسیت داره که خیلی هم برای زندگیش خطر ناکه
دکتر رفت
ویو جونکوک
ا/ت رو بردن کما منم خوابم برد که وقتی بیدار شدم از دکتر پرسیدم که حالش چطوره که گفت مرخص شده دیدم تو اتاقش نبود رفتم به پرستار بگم که لیا رو دیدم گفتم که ا/ت کجاست گفت
لیا : من که همه چی رو مجانی نمیدم
- چی میخوای. چقدر میخوای؟
لیا گفت من پول نمیخوام فقط میخوام به اندازه ی ۲۰مین اون لبای خوشمزه تو بخورم
ویو جونکوک
چاره ای نداشتم باید قبول میکردم و لب دادم بهش
- الان ا/ت کجاست؟
لیا : تو زیر زمین
- کس دیگه ای هم اون جاست؟
لیا : اره چند تا پسر
- خیلی خیلی عوضی لاشی
ویو جونکوک
رفتم زیر زمین که دیدم ا/ت داره بیهوش میشه بلندش کردم و بردم بالا پیش دکتر و دکتر هم چند تا قرص داد که بهش بدم بردمش خونه
ادامه دارد........
لطفا حمایت کنید 🙏🙏
داشتم میرفتم که به جیسون یک. چیزی بگم دیدم اقای پی دی نیم داره منو نگا میکنه که دیدم فیلیکس هم داره میاد کم کم نزدیکم استرس گرفتم اومد و جلوم زانو زد و گفت
فیلیکس : دوست دختر من میشی؟
ویو ا/ت با این حرفش کامل تعجب کردم تا اومدم چیزی بگم دیدم دستم کشیده شد دیدم جونکوک گفت که این دختره منه و رفتیم
ویو جونکوک
رفتیم نشستیم تو ماشین دیدم میخواد یچیزی بگه گفتم
-ا/ت چیزی میخوای بگی؟
*ای هوم
-چی بگو
* منظورت از این که این دختر برای منه چی بود؟
-منظورم کامل مشخص بود
* خب بگو دیگه
- منظورم این بود که تو ب ای منی
* اها اوکی
ویو جونکوک
دیدم حالش خوب نیست انگار مست بود بردم خونه سعی داشت تحریکم کنه که تا اومدم ازش ل*ب بگیرم دیدم خیلی داغه بردمش بیمارستان دیدم لیا همون دختره که بچه ها میگفتن روم کراشه اون جاست اهمیتی ندادم و ا/ت رو بردم پیش دکتر دکتر اومد بیرون از اتاق و گفت که باید بره کما گفتم اخه چی زی نشده.گفت
دکتر : به این که یک پسری که دوستش نداره بهش نزدیک بشه حساسیت داره که خیلی هم برای زندگیش خطر ناکه
دکتر رفت
ویو جونکوک
ا/ت رو بردن کما منم خوابم برد که وقتی بیدار شدم از دکتر پرسیدم که حالش چطوره که گفت مرخص شده دیدم تو اتاقش نبود رفتم به پرستار بگم که لیا رو دیدم گفتم که ا/ت کجاست گفت
لیا : من که همه چی رو مجانی نمیدم
- چی میخوای. چقدر میخوای؟
لیا گفت من پول نمیخوام فقط میخوام به اندازه ی ۲۰مین اون لبای خوشمزه تو بخورم
ویو جونکوک
چاره ای نداشتم باید قبول میکردم و لب دادم بهش
- الان ا/ت کجاست؟
لیا : تو زیر زمین
- کس دیگه ای هم اون جاست؟
لیا : اره چند تا پسر
- خیلی خیلی عوضی لاشی
ویو جونکوک
رفتم زیر زمین که دیدم ا/ت داره بیهوش میشه بلندش کردم و بردم بالا پیش دکتر و دکتر هم چند تا قرص داد که بهش بدم بردمش خونه
ادامه دارد........
لطفا حمایت کنید 🙏🙏
۷.۹k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.