ویو جونکوک
ویو جونکوک
رفتیم خونه بیهوش بود تا سه ساعت بیهوش بود بعد از این که بیدار شد دیدم خیلی تب داره دارو های که دکتره داده بود رو دادم بهش تا تبش اومد پایین
ویو ا/ت
الان چند روزه که با جونکوکم هنوز نپرسیدم حسش به من چی
* جونکوک
-باز گفتی جونکوک 😒
* خب بیبی
- جانم
* حست به من چی؟
- دوست دارم دوست دخترم شی
* اوکی
- خب الان اگر بهت بگم دوست دخترم میشه چه جوابی میدی؟
* خب میگم اره
- خب الان ازت میپرسم دوست دخترم میشی؟
* اره
ویو جونکوک
بعد از این که گفت دوست دخترت میشم رفتم و ل*ب هایش رو بوسیدم یکم مک زدم
خوابیدین
ویو ا/ت
صب بلند شدم باید میرفتم کمپانی تا تمرین کنم
* جونکوک من باید برم کمپانی شب میبینمت
- بزار خودم میبرمت
* باشه
ویو جونکوک
بردمش کمپانی چون خودم هم باید تمرین میکردم ساعت ۸بود تمرین ا/ت تموم نشده بود چون دنصی که میخواست بره خیلی سخت بود منتظر بودم
ویو ا/ت
جونکوک دم در منتظرم بود وقتی که تمرینم تموم شد رفتم بیرون از سالن نشستیم تو ماشین که دیدم گوشیم زنگ خورد نوشته بود عشقم
ویو جونکوک
داشتیم میرفتیم خونه که گوشی ا/ت زنگ. خورد دیدم نوشته عشقم عصبی گفتم
- این کدوم خری
* داداشم
- اها باشه
ویو ا/ت
داداشم زنگ زده بود که گفت اومده کره گفت باید ببینمت گفتم باشه
*بیبی
-جانم
* من باید برم
- کجا
* نمیدونم داداشم زنگ زد و گفت باید ببینتم
- باشه بیب خودم میبرمت
*باشه
ادامه دارد.......
رفتیم خونه بیهوش بود تا سه ساعت بیهوش بود بعد از این که بیدار شد دیدم خیلی تب داره دارو های که دکتره داده بود رو دادم بهش تا تبش اومد پایین
ویو ا/ت
الان چند روزه که با جونکوکم هنوز نپرسیدم حسش به من چی
* جونکوک
-باز گفتی جونکوک 😒
* خب بیبی
- جانم
* حست به من چی؟
- دوست دارم دوست دخترم شی
* اوکی
- خب الان اگر بهت بگم دوست دخترم میشه چه جوابی میدی؟
* خب میگم اره
- خب الان ازت میپرسم دوست دخترم میشی؟
* اره
ویو جونکوک
بعد از این که گفت دوست دخترت میشم رفتم و ل*ب هایش رو بوسیدم یکم مک زدم
خوابیدین
ویو ا/ت
صب بلند شدم باید میرفتم کمپانی تا تمرین کنم
* جونکوک من باید برم کمپانی شب میبینمت
- بزار خودم میبرمت
* باشه
ویو جونکوک
بردمش کمپانی چون خودم هم باید تمرین میکردم ساعت ۸بود تمرین ا/ت تموم نشده بود چون دنصی که میخواست بره خیلی سخت بود منتظر بودم
ویو ا/ت
جونکوک دم در منتظرم بود وقتی که تمرینم تموم شد رفتم بیرون از سالن نشستیم تو ماشین که دیدم گوشیم زنگ خورد نوشته بود عشقم
ویو جونکوک
داشتیم میرفتیم خونه که گوشی ا/ت زنگ. خورد دیدم نوشته عشقم عصبی گفتم
- این کدوم خری
* داداشم
- اها باشه
ویو ا/ت
داداشم زنگ زده بود که گفت اومده کره گفت باید ببینمت گفتم باشه
*بیبی
-جانم
* من باید برم
- کجا
* نمیدونم داداشم زنگ زد و گفت باید ببینتم
- باشه بیب خودم میبرمت
*باشه
ادامه دارد.......
۸.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.