دلم مرد میخواهد نابینا،خط بریل بداندفصل فصل تنم را بخواندبازی های ادبی ام را کشف کنددستش را بگیرمبازو به بازودنیا را برایش تعریف کنمچشمش شومعصایش،و تمام زشتی های جهان رابرای اواز قلم بیندازم...