وقتی بهم خیانت کردی....
وقتی بهم خیانت کردی....
[Part][21]
از زبان
ا/ت:
رفتم و سوار ماشین شدم واقعا نمیدونم به چی دلیلی سوار ماشین ادمی شدم کهچند روز پیش
منو تحقیر کرد همین جوری داشتم تو فکرم با خودم حرف میزدم که کوک گفت..
کوک: به چی فکر میکنی هااا فهمیدم الان داری فکر میکنی من چرا باید بهت کمک کنم
{ خنده ریز }
ا/ت تو دلش: این ذهنی چیزی میخونه از کجا فهمیدم ( با حالت شوکه )
کوک: خونت کجاست
ا/ت: ب...به تو چه هاااا( با لکنت زبان گفت)
کوک: چرا داری جر میخوری نبرمت خونه ها دوست داری بیای خونم هااا
ا/ت: گمشووو خونم....... اینجاست
کوک: اوکی.....لتس گو
ا/ت تو دلش: ا/ت ای خاک تو سرت چرا انجوری حرف زدی ( قرمز شدن بخاطر حرف هاش )
کوک: خخخخ چرا قرمز شدی مثل گوجه هاااا
ا/ت: من کجا هوا تو ماشین نیست بخاطر اونه
کوک: اها باشه تو راست میگی
ا/ت: بعد کلی کلکل رسیدم خوب خوب اینجا خونه منه مرسی من دیگه باید برمممم
پیاده شدم از ماشین و رفتم سمت درو زدم
و اجوما باز کرد رفتم تووو..
کوک: در رو باز کرد و رفت سمت خونشون از پست هنوز بهش خیره بودممم در باز کرد و رفت تو... زنگ زدم و به نامجون گفتم ایلین اونجا دارع چیکار میکنه هااااا...
نامجون: هیچی خودشو داره میماله به این پسر به اون پسر .......کوک: میتونی ازشون یه عکس بگیری بدون اینکه متوجه بشن هااا
نامجون: باشه....
کوک: بعد از چند دقیقه عکس رو فرستادد..
ا/ت: از حموم در اومدم رفتم سمت میز ارایشیم
و سشوار رو برداشتم و در حال خشک کردن موهام بودم که صدا از پایین اومد سریع لباس خوابم رو پوشیدم رفتم پایین دیدم سایا مث چی مست کرده از دستاش گرفتم و بردم تو اتاقش دیدم میخواد بالا بیاره بردمش دستشویی و
صورتش رو شستم و اومدیم بیرون با همون لباس خوابندمش رو تخت بعد از چند دقیقه خوابید از اتاق زدم بیرون و رفتم تو اتاق خودم...
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
[Part][21]
از زبان
ا/ت:
رفتم و سوار ماشین شدم واقعا نمیدونم به چی دلیلی سوار ماشین ادمی شدم کهچند روز پیش
منو تحقیر کرد همین جوری داشتم تو فکرم با خودم حرف میزدم که کوک گفت..
کوک: به چی فکر میکنی هااا فهمیدم الان داری فکر میکنی من چرا باید بهت کمک کنم
{ خنده ریز }
ا/ت تو دلش: این ذهنی چیزی میخونه از کجا فهمیدم ( با حالت شوکه )
کوک: خونت کجاست
ا/ت: ب...به تو چه هاااا( با لکنت زبان گفت)
کوک: چرا داری جر میخوری نبرمت خونه ها دوست داری بیای خونم هااا
ا/ت: گمشووو خونم....... اینجاست
کوک: اوکی.....لتس گو
ا/ت تو دلش: ا/ت ای خاک تو سرت چرا انجوری حرف زدی ( قرمز شدن بخاطر حرف هاش )
کوک: خخخخ چرا قرمز شدی مثل گوجه هاااا
ا/ت: من کجا هوا تو ماشین نیست بخاطر اونه
کوک: اها باشه تو راست میگی
ا/ت: بعد کلی کلکل رسیدم خوب خوب اینجا خونه منه مرسی من دیگه باید برمممم
پیاده شدم از ماشین و رفتم سمت درو زدم
و اجوما باز کرد رفتم تووو..
کوک: در رو باز کرد و رفت سمت خونشون از پست هنوز بهش خیره بودممم در باز کرد و رفت تو... زنگ زدم و به نامجون گفتم ایلین اونجا دارع چیکار میکنه هااااا...
نامجون: هیچی خودشو داره میماله به این پسر به اون پسر .......کوک: میتونی ازشون یه عکس بگیری بدون اینکه متوجه بشن هااا
نامجون: باشه....
کوک: بعد از چند دقیقه عکس رو فرستادد..
ا/ت: از حموم در اومدم رفتم سمت میز ارایشیم
و سشوار رو برداشتم و در حال خشک کردن موهام بودم که صدا از پایین اومد سریع لباس خوابم رو پوشیدم رفتم پایین دیدم سایا مث چی مست کرده از دستاش گرفتم و بردم تو اتاقش دیدم میخواد بالا بیاره بردمش دستشویی و
صورتش رو شستم و اومدیم بیرون با همون لباس خوابندمش رو تخت بعد از چند دقیقه خوابید از اتاق زدم بیرون و رفتم تو اتاق خودم...
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۱۸.۶k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱