اشتباه بزرگی بود درب فاحشه خانه ها رابستن

اشتباه بزرگی بود درب فاحشه خانه ها رابستن
آن زمان مردها مجبور نبودند برای تخیله ی یک حس حیوانی عشق را بهانه کنند با عشق وارد شوند دروغ بگویند
بعد اعتراف به اشتباه کنند
آن وقتها از یک رابطه ی پست شروع میشد وگاهی عاشق میشدند آب توبه ای میریختند و انسانی بیچاره وگمراه نجات پیدا میکرد
امروز چه ؟؟؟؟!!!! با یک رابطه ی خدایی به نام عشق آغاز میشود وبه مرور انسانی مظلوم و بیگناه تبدیل به محکوم بینوایی میشود که نمیداند جرمش چیست!!!
اشتباه بود درب فاحشه خانه ها را بستن
آن روزها فاحشه ای با مردانگی یک مرد نجات پیدا میکرد
این روز ها زنان بیگناه با نامردی مردان مرد نما نابود میشوند ....
دیدگاه ها (۷)

ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖﮐﻮﺩﮐﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ ﮐﻮ...

:-)

آدمک خسته شدی از چه پریشان حالی؟ پاسی از شب که گذشته است چرا...

خسته از آنچه ک نامش زندگیست

ازمایشگاه سرد

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط