fake kook

fake kook
part¹⁷ ①⑦

ا/ت: مامان من
✓: بسه اینقدر نگو برای نجاتم اومده
ا/ت: او دوسم داره که اومد نجاتم داد
✓: ا/ت دخترم تروخدا حواستو جمع کن
مامانم رفت منم حالم بد بود
برگشتم پیش پدر و مادر جونگکوک همه چیزو براشون تعریف کردم
پ.ک: اگه پسرم چیزیش بشه خودتو پسر خالتو زیر خاک میکنم
ا/ت: 😔
ـــــــــــــــــــــــــــ
چند روز بعد
ـــــــــــــــــــــــــــ
داخل بیمارستان بودیم
ا/ت: مامان جون برگردید خونه استراحت کنید تروخدا
م:لازم نیست میخوام اینجا بمونم خیالم راحت تره
👩🏻‍⚕️: پسرتون بهوش اومد
سریع رفتیم داخل
پ: تو نیا بزار بعد خودت تنها برو
ا/ت: باشه
پدرو مادرش رفتن بعد من رفتم
ا/ت: جونگکوک
کوک: مین سانگ حالت خوبه
ا/ت: من باید بگم حالتو چطوره خوبی اگه چیزیت میشد هیچوقت خودمو نمیبخشیدم
کوک: من خوبم
ا/ت: گرسنت نیست برات غذا بیارم
کوک: یکم
ا/ت: الان میرم برات میارم
رفتم براش غذا اوردم
ا/ت: خودم بهت میدم دهنتو باز کن
کوک: مرسی
ا/ت: خواهش میکنم بخور نوش جان
کوک: مین سانگ خیلی خوشحالم که دارمت
ا/ت: منم همینطور حالا بخور

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۱۵)

fake kook part¹⁸ ①⑧یک هفته بعدجونگکوک حالش کامل خوب شده بود ...

fake kook part¹⁹ ①⑨کوکیادم به اشنایی منو سانگمین باهم افتادگ...

fake kook part¹⁶ ①⑥ا/ت: به حرفش گوش نده داره دروغ میدهیونگمی...

fake kook part¹⁵ ①⑤تو راه خونه بودم پیاده جونگکوک هم داشت دن...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط