ولی

ولی ...
پارت اخر

ولی یه چیزی پرتم کرد اون ور چنگی به لباسه دختره زدم و هلش دادم اونورد

دختره* پس انگار که دنباله درده سری
ویو ات* چاقوی خونیش رو لیس زد و دوید سمتم که جا خالی دادم و خورد زمین سریع به پلیس گزارش دادم و دویدم سمته چان انگار زیاد زخمی نشده بود و می تونست راه بره

ات * خوشحالم که زیاد آسیب ندیدی .

چان * دلم براتون تنگ شده بود

ویو ات * به زور کشوندمش توی خونم که زخمشو پانسه مان کنم وقتی که می خواستم لباسشو در بیارم که زخمشو ببینم شروع کرد به ناز کردن
چان * ات میشه بیخیال شی
ات * من که کاری باهات ندارم
چان * من خوبم حالا لازم نیست لباسمو دربیاری
ات * اخه عفونت می‌کنه کوتاه بیا دیگه چان
چان *اخه ...م ...من
ات* بابا نمی‌خوام بهت ت...اوز کنم که
ویو ات* به زور لباسشو در اوردم و زخمشو پانسمان کرد که انگار چسبیدم به سینش و دستاش دورم حلقه شد
چان * ات ازت خیلی ممنونم اگه تو نبودی من الان یه افسرده ی روانی بودم

ویو چان * براید استایل بغلش کردم و بردمش روی کاناپه و شوروع کردم به مک زدنه لباش ...
بقیش برای ذهنه کثیفه خودتون

حمایت یادت نره خوشگله راستی تو کامنتا نظر بدید🎀
دیدگاه ها (۹)

😭😭😭

چند پارتیهیونجین توضیحات ات مدیر یه شرکتها که در حاله ورشکس...

اپدیت فلیکسو Hera

اینم ارزه ترند رفتنه این دوتا🤣

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔 کیوتا خیلی گشادیم میاد و به زور این...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط