زندگی رویایی ☆ پارت ۶
دیدم که یوریو بغل کرده سویشترت ته رو پوشیدم و رفتم پایین دیدم هنوز توی بغل همون رفتم زدم قدش و گفتم
ات: کیم خان بذار یه روز از قبوا کردنم بگذره بعد بهم خیانت کن
ته: نه بخدا ابنجوری نیس که فک میکنی بذار توضیح بدم
ات: باشه خب بده
ته: امم راستش نمیتونم الان بهت بگم ول...(یوری رف بغلش)
یوری: وای عزیزم ولش کن اینو
ته: برو گمشو انور بی...(یدونه چک زدم دهنش)
ات: خفه شو انقد بی شعوری که نمیتونی بهانه بیاری یا یه روز از قبول کردنم بگذره قلبم درد میکنه چرا چرا واقعا من چرا انقد عاشقتم ولی تو نه خیلی بیشعوری (بغض)
و سریع رفتم تو خونه و ذرو قفل کردم لباسمو پوشیدم و میخواستم برم که در زد
ته: ات درو باز کن بخدا اینجوری نی که فک میکنی من عاشقتم(گریه)
ات: بس کن تهبونگ بذار برم تو دوبار بدجور دلمو شکستی دیگه نمیتونم ببخشمت حالا برو
ته: نمیرم ببینم چجوری میخوای بری ات من عاشقتم بفهم
ات: هه اگه عاشقم بودی ولم میکردی؟ بیا بهم بزنیم ازت متنفرم
ته:چی گفتی؟ مگه دسته خودتته قلط کردی اونوقت چرا؟
ات: دلیلش به خودم ربط داره
ته: اتفاقن به منم خیلی ربط داره چون درباره منه این دره لعنتیو باز کن تا نشکسمتش(عصبی)
ات: ببینم چجوری میشکنیش
که صدای محکم کوبیدن به دیوار اومد و گفت
ته:خودت خواستی روی سگمو ببینی
و یهو صدای شکستن اومد صداش مثل محکم خوردن دو اهن به هم بود و یهو درو شکست و با دستای خونی و چشای قرمز موهای بهم ریخته اومد تو چرا دروغ واقعا ترسیدم جوری که دستام میلرزید دوییدم و رفتم تو اتاق درو قفل کردم
ته: نکنه دلت میخواد از این عصبی ترم کنی؟ این درو باز کننننن(داد)
ات: تهیونک گوه خوردم توروخدا اروم باش تا درو باز کنم
ته: چاگیاااا دیگه دیر شده اون موقع که گفتم چرا باز نکردی؟
ات: عصصبی بودم تهیونک ببخشید فقد اروم باش (ترس و کمی لکنت)
ته: بیبی ترسیدی؟
ات: اره
ته: این درو باز کن
ات: میذری از اینجا برم
ته:چی گفتی؟ تو مال منی کجا میخوای بری چجوری ازم متنفری؟ هان؟ فقد جرئت دارو باز نکن یا ببینمت
ات: این که هر کاری کنم گیرم
ته: به به بلبل زبونم شدی افرین حالا فقد بذار ببینمت(عصبی)
ته: اخه احمق منی که برات میمیرم منی که برات حاضرم ادم بکشم چجوری بهت خیانت کنم؟ هان؟ فقد بیا بیرون تا بهت بفهمونم تهیونگ کیه و چقد میتونم ترسناک باشم
دستام وحشتناک میلرزید و همش خدا خدا میکردم بی هوش شم ولی نمیشدم چون اومدم تو خونه قرص خوردم برا عصبانیم الان چه گوهی بخورم
ات: عزیزم ببخخخخش.. ید گوو.. ه خوردم(لکنت)
که یدونه محکم زد تو در و گفت
ته: گفتم این دره گوهو باز کنننن(داد_عصبی)
شرایط: ۵لایک و ۵ کامنت
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.