تعییر کرد
#تصادفی
پارت ۱۲
پرش زمانی به دوس سال بعد
ویو ا.ت
از خوابی بیدار شدم با صدای آلارم کوفتی وای فا.ک یوو
راستی الان من مدل شرکت دیور هستم و واقعا به خودم افتخار میکنم که نموندم پیش اون هفت تا خیانت کار
واقعا چه فکری کردن اونجوری بهم دروغ گفتن
(فلش بک به دوسال پیش وقتی ا.ت داشت وسایلشو جمع میکرد)
+واقعا خیلی حالم بده چرا باید بعد از یکی دو ماه که تمام این خاطرات رو اینجا بزارم و برم
که یهو پی دی نیم اومد تو
+پ...پی دی نیم بخدا دارم وسایلمو جمع میکنم(با لکنت و ترس)
پی دی نیم:اروم باش دخترم اومدم یه چیزی رو بهت بگم
+بفرمایید
پی دی نیم:ببین دخترم ببخشید من اونجا اونجوری بهت گفتم
حقیقتن پسرا بهم گفتن اینجوری بگم تا تورو یه جوری از اینجا بندازم بیرون
من هنوزم نمیدونم چرا اونا اونجوری گفتن
ولی میخوام برای جبران یه کاری برات بکنم
اگر راضی بودی برای این کار به این شماره زنگ بزن فعلا هم بهت نمیگم چه کاریه اگر خاستی زنگ بزن
خدافس دخترم
چ...ی یعنی پسرا
+(جیغ)
وای وایییی منو باش چقد ساده بودممممن
وایییی
پرش زمانی به دو روز بعد
دیگه نمیتونم اینجوری تحمل کنم
رفتم از تو کیفم شماره ی پی دی نیم رو پیدا کردم و زنگ زدم
پی دی نیم:خب؟
+قبول میکنم هر کاری که باشه قبول میکنم
پی دی نیم:امروز بیا کمپانی
ولی خودتو یه جوری بپوشون بیا اتاق من
+چشم
پرش زمانی به کمپانی
رفتم تو که پسرا رو دیدم
هه چقد بدون من خوشحالن
میبینیم آقایون
رفتم پیش پی دی نیم
از زبون خودم:
خلاصه پی دی نیم گفت چون تو خشگلی و اینا بیا برو بشو مدل دیور که ا.ت قبول کرد و داستان اصلی از اینجا شروع شد....
(پایان فلش بک)
ویو ا.ت
واییی یادم رفتتت
سریع زنگ زدم به لئو
(اگر یادتون باشه لئو دکتر شخصیه کوک بود ولی اونم به خاطر ا.ت از کارش استفا داد)
(علامت لئو*)
*چتههههه عین گاو زنگ میزنیی
+پدصگگگ پاشو بیا اینجااا امروز کلی کار داریم بعد تو گرفتی خابیدیییی؟
*نه اینکه خودت از ساعت ۵ صبحه بیدارییی
ساعت تازه ۸ عهههه
+خوب به کی.رمممم
*ندارییی
+اگر من ندارم توام ندارییی
*عه باشه میام نشونت میدمم
+بیااا
*۵ دیقه دیگه اونجاممم
گوشیو غط کرد
واییی مرتیکه پف.یوزززز مرتیکه...........
(دیگه هر فوشی دوست دارید بدید😔😂)
بعد از نیم ساعت لئو اومد
رفتم درو باز کردم
+مگه نگفتی ۵ دیقه.........
ادامه دارد.........
پارت ۱۲
پرش زمانی به دوس سال بعد
ویو ا.ت
از خوابی بیدار شدم با صدای آلارم کوفتی وای فا.ک یوو
راستی الان من مدل شرکت دیور هستم و واقعا به خودم افتخار میکنم که نموندم پیش اون هفت تا خیانت کار
واقعا چه فکری کردن اونجوری بهم دروغ گفتن
(فلش بک به دوسال پیش وقتی ا.ت داشت وسایلشو جمع میکرد)
+واقعا خیلی حالم بده چرا باید بعد از یکی دو ماه که تمام این خاطرات رو اینجا بزارم و برم
که یهو پی دی نیم اومد تو
+پ...پی دی نیم بخدا دارم وسایلمو جمع میکنم(با لکنت و ترس)
پی دی نیم:اروم باش دخترم اومدم یه چیزی رو بهت بگم
+بفرمایید
پی دی نیم:ببین دخترم ببخشید من اونجا اونجوری بهت گفتم
حقیقتن پسرا بهم گفتن اینجوری بگم تا تورو یه جوری از اینجا بندازم بیرون
من هنوزم نمیدونم چرا اونا اونجوری گفتن
ولی میخوام برای جبران یه کاری برات بکنم
اگر راضی بودی برای این کار به این شماره زنگ بزن فعلا هم بهت نمیگم چه کاریه اگر خاستی زنگ بزن
خدافس دخترم
چ...ی یعنی پسرا
+(جیغ)
وای وایییی منو باش چقد ساده بودممممن
وایییی
پرش زمانی به دو روز بعد
دیگه نمیتونم اینجوری تحمل کنم
رفتم از تو کیفم شماره ی پی دی نیم رو پیدا کردم و زنگ زدم
پی دی نیم:خب؟
+قبول میکنم هر کاری که باشه قبول میکنم
پی دی نیم:امروز بیا کمپانی
ولی خودتو یه جوری بپوشون بیا اتاق من
+چشم
پرش زمانی به کمپانی
رفتم تو که پسرا رو دیدم
هه چقد بدون من خوشحالن
میبینیم آقایون
رفتم پیش پی دی نیم
از زبون خودم:
خلاصه پی دی نیم گفت چون تو خشگلی و اینا بیا برو بشو مدل دیور که ا.ت قبول کرد و داستان اصلی از اینجا شروع شد....
(پایان فلش بک)
ویو ا.ت
واییی یادم رفتتت
سریع زنگ زدم به لئو
(اگر یادتون باشه لئو دکتر شخصیه کوک بود ولی اونم به خاطر ا.ت از کارش استفا داد)
(علامت لئو*)
*چتههههه عین گاو زنگ میزنیی
+پدصگگگ پاشو بیا اینجااا امروز کلی کار داریم بعد تو گرفتی خابیدیییی؟
*نه اینکه خودت از ساعت ۵ صبحه بیدارییی
ساعت تازه ۸ عهههه
+خوب به کی.رمممم
*ندارییی
+اگر من ندارم توام ندارییی
*عه باشه میام نشونت میدمم
+بیااا
*۵ دیقه دیگه اونجاممم
گوشیو غط کرد
واییی مرتیکه پف.یوزززز مرتیکه...........
(دیگه هر فوشی دوست دارید بدید😔😂)
بعد از نیم ساعت لئو اومد
رفتم درو باز کردم
+مگه نگفتی ۵ دیقه.........
ادامه دارد.........
۱۲.۳k
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.