رویای تو پارت

رویای تو :) پارت ۲۶
با لگد محکمی در رو با صدا باز کرد و اول خودش داخل رفت
اسلحه رو جلو گرفت و با قدم های محکم شروع به راه رفتن کرد
بمب ساعتی زیر جعبه های آخر ساختمان از دید جونگ کوک پنهان نموند
با ضربه زدن به شونه ی تهیونگ توجهش رو جلب کرد و با اشاره کردن به جای بمب آروم لب زد
+ اونجا..
سوزن مخصوص خنثی کردن بمب ساعتی رو از توی جلیقه اش بیرون آورد و به سمت بمب ساعتی مخفی شده رفت
با سرعت انگشتای ماهرش رو تکون می‌داد
بعد از چند دقیقه عرق روی پیشونیش رو با پشت دستش پاک کرد و به سمت تهیونگ برگشت
نگاهش کرد و مسیر چشماش رو در پیش گرفت
وقتی تهیونگ به راه افتاد ، حواسشو جمع کرد و پشت سرش از پله های نیمه کاره بالا رفت

ادامه دارد ...
دیدگاه ها (۴)

رویای تو :) پارت ۲۷پوشش روی کارتن ها رو کنار دز و برای لحظه ...

رویای تو :) پارت ۲۸ اوه بیخیال پسر خاله ! بیا کدورت هارو ک...

سلام مرواریدا ✨️🫶دلم براتون تنگ شده بود 🥲❤️‍🩹میخواستم بگم نظ...

رویای تو :) پارت ۲۵ کوک : برای چی دست اونه ؟ ته : ما هنوز ه...

.THE NAME...میان دو نگاهPART...🕚SEASON... 2⃣🖤💋... بعد از گذر...

#تک_پارتی #تهکوک#درخواستیتهیونگ نگران در حال درست کردن سوپ و...

Part ¹²⁹ا.ت ویو:مثل اینکه خودش بود..به داخل راهنمایش کردم..و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط