رویای تو :) پارت ۲۵
رویای تو :) پارت ۲۵
کوک : برای چی دست اونه ؟
ته : ما هنوز هم باهم غریبه ایم . یادت نره که رابطه مون فقط بخاطر کاره .
......................................
تقریبا بعد از ظهر شده بود که رسیدن
یه ساختمون نیمه کاره که قدیمی بود
تهیونگ ماشین رو پارک کرد و هر دوشون پیاده شدن
در صندوق عقب رو بالا داد و پنج تا کوله سیاه رو به نمایش گذاشت
یکیش رو برداشت
زیپش رو باز کرد و چند تا بمب شیمیایی رو در آورد
دوتاش رو توی کتش جا کرد و دو تاش رو هم به دست جونگکوک که کلاه مشکیش چشماش رو میپوشوند ، داد
گلاک ( یه نوع اسلحه) رو به کمرش بست
وقتی هردوشون کاملا مجهز شدن به سمت ساختمون حرکت کردن .
( اینجا همون جاییه که هوسوک به تهیونگ داده بود )
به گفته ی هوسوک ، تهیونگ سه بار زنگ روی دیوار رو فشار داد
بادیگارد : چیه ؟
ته : با اربابت کار دارم * جدی *
بادیگارد: شما کی باشی ؟
جونگکوک که به گفته تهیونگ عقب ایستاده بود ، چشم غره ای بهش رفت ولی چیزی نگفت
تهیونگ هم با یه حرکت بادیگارد رو دور زد و با پشت اسلحه به گردن بادیگارد زد
که باعث افتادن تن بیهوشش روی زمین شد
کوک : برای چی دست اونه ؟
ته : ما هنوز هم باهم غریبه ایم . یادت نره که رابطه مون فقط بخاطر کاره .
......................................
تقریبا بعد از ظهر شده بود که رسیدن
یه ساختمون نیمه کاره که قدیمی بود
تهیونگ ماشین رو پارک کرد و هر دوشون پیاده شدن
در صندوق عقب رو بالا داد و پنج تا کوله سیاه رو به نمایش گذاشت
یکیش رو برداشت
زیپش رو باز کرد و چند تا بمب شیمیایی رو در آورد
دوتاش رو توی کتش جا کرد و دو تاش رو هم به دست جونگکوک که کلاه مشکیش چشماش رو میپوشوند ، داد
گلاک ( یه نوع اسلحه) رو به کمرش بست
وقتی هردوشون کاملا مجهز شدن به سمت ساختمون حرکت کردن .
( اینجا همون جاییه که هوسوک به تهیونگ داده بود )
به گفته ی هوسوک ، تهیونگ سه بار زنگ روی دیوار رو فشار داد
بادیگارد : چیه ؟
ته : با اربابت کار دارم * جدی *
بادیگارد: شما کی باشی ؟
جونگکوک که به گفته تهیونگ عقب ایستاده بود ، چشم غره ای بهش رفت ولی چیزی نگفت
تهیونگ هم با یه حرکت بادیگارد رو دور زد و با پشت اسلحه به گردن بادیگارد زد
که باعث افتادن تن بیهوشش روی زمین شد
۵.۶k
۰۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.