ویو تهیونگ
ویو تهیونگ
وقتی دیدمش که با جیمز دعوا میکرد سر اینکه به من فوش داده بغضم گرفت یعنی منو دوست داره رفتم سمتش
+کلارا برو تو اتاقت
با گریه رفت تو اتاقش
+پسر جون میدونی چیکار کردی؟کاری کردی که الان مامانت و بکشم...یا خودتو بکشم؟انتخاب کن
™منو بکش
صدای شلیک همه جارو گرفت مامانش اومد بالا سرش
~پسرم بلند شو... ارباب توروخدا نجاتش بده
+مرده....برو سر کارت...
بعد رفتم تو اتاق کلارا یادم رفته بود به صدای بلند فوبیا داره نشسته بود گوشه تخت و با دستاش گوشاشو گرفته بود و گریه میکرد رفتم سمتش و دیدم دستاش و پاهاش و هر چهارتا زنجیر بسته شده بود
+کدوم کو...لجنی اینهمه زنجیر کوتاه بسته؟هان؟
¥ا..ارباب من
تفنگ و گرفتم سمتش که کلارا دستش و گذاشت رو تفنگ بهش نگاه کردم که دستاشو ضربدری کرد
+نگا باهات چیکار کرده؟مگه توی ۱۳ ساله میخوای چیکارکنی؟
¥م...متاسفم
+هری
¥چ..چشم
کلارا دوباره گریه کرد دست ها و پاهاش و باز کردم و بغلش کردم
+میشه یکم باهام حرف بزنی؟یادم میاد اوایل میگفتم حرف نزنی ولی الان میشه حرف بزنیم؟
سرشو تو سینم کرد و گفت
=م..من...
+تو چی
=ازاد... آزاد باشم
وقتی دیدمش که با جیمز دعوا میکرد سر اینکه به من فوش داده بغضم گرفت یعنی منو دوست داره رفتم سمتش
+کلارا برو تو اتاقت
با گریه رفت تو اتاقش
+پسر جون میدونی چیکار کردی؟کاری کردی که الان مامانت و بکشم...یا خودتو بکشم؟انتخاب کن
™منو بکش
صدای شلیک همه جارو گرفت مامانش اومد بالا سرش
~پسرم بلند شو... ارباب توروخدا نجاتش بده
+مرده....برو سر کارت...
بعد رفتم تو اتاق کلارا یادم رفته بود به صدای بلند فوبیا داره نشسته بود گوشه تخت و با دستاش گوشاشو گرفته بود و گریه میکرد رفتم سمتش و دیدم دستاش و پاهاش و هر چهارتا زنجیر بسته شده بود
+کدوم کو...لجنی اینهمه زنجیر کوتاه بسته؟هان؟
¥ا..ارباب من
تفنگ و گرفتم سمتش که کلارا دستش و گذاشت رو تفنگ بهش نگاه کردم که دستاشو ضربدری کرد
+نگا باهات چیکار کرده؟مگه توی ۱۳ ساله میخوای چیکارکنی؟
¥م...متاسفم
+هری
¥چ..چشم
کلارا دوباره گریه کرد دست ها و پاهاش و باز کردم و بغلش کردم
+میشه یکم باهام حرف بزنی؟یادم میاد اوایل میگفتم حرف نزنی ولی الان میشه حرف بزنیم؟
سرشو تو سینم کرد و گفت
=م..من...
+تو چی
=ازاد... آزاد باشم
- ۸.۱k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط