خودمو از پرتگاه انداخته بودم پایین
خودمو از پرتگاه انداخته بودم پایین
داشتم میوفتادم پایین
وقتی میوفتادم پایین میخندیدم
تا زمانی که بخورم زمین میخندیدم
نمی تونستم بگم وایسا
نمی تونستم وایسم
من خودمو اونو گم کردم
اونم خودشو با من گم کرد
همدیگه رو سوزوندیمو نابود شدیم
داشتم میوفتادم پایین
وقتی میوفتادم پایین میخندیدم
تا زمانی که بخورم زمین میخندیدم
نمی تونستم بگم وایسا
نمی تونستم وایسم
من خودمو اونو گم کردم
اونم خودشو با من گم کرد
همدیگه رو سوزوندیمو نابود شدیم
۴.۶k
۰۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.