پزشک قانونی ام هرروز خود را تشریح میکنمدودستدوپادو کلیهشش های کبودواستخوان های تراشیدههربار به مردی سلام میکنمترس از دست دادن عضوی دیگر،قلب نداشته ام را بدرد میاورد