8 Part
8 Part
رفتم دوش گرفتم و آماده شدم ( اسلاید 2 )
زیر دلم درد میکرد. شاید تا فردا پریود بشم.
دایون هنوز خواب بود. بیدارش نکردم. فقط غذایی که خریده بودم رو روی میز گذاشتم تا هر موقع بیدار شد بخوره.
رسیدم شرکت. سریع رفتم سمت اتاقم. همه جمع شده بودن. به ساعتم نگاه کردم. تاخیر نداشتم. خب خداروشکر. روی صندلی نشستم و لبتاپم رو باز کردم. چند تا صفحه رو برداشتم و جلوی اونا گذاشتم.
ا/ت: این چه وضعشه. هاااا؟ کی طرح رو دزدیده؟
همگی: نمیدونیم.
ا/ت: مهم نیست دیگه. وقتش رو نداریم که منتظر مقصر بگردیم. از اونجایی که همگی خیلی براش زحمت کشیدید، سرزنش من بیرحمیه محظه. مشکلیه که پیش اومده. دقت کنید. هنوزم ما جلوییم. باهم باید درستش کنیم. طراح کجاست؟ بیا اینو یکم اصلاح کن. قسمت راستی، سمت چپش رو حذف کنیم بهتر میشه.
^: اینجوری کل قسمت چپ آخه حذف میشه.
ا/ت: اهمیتی نداره. فعلا چاره همینه. طرح ساده تر، محبوبیت بیشتری هم داره.
...
جلسه تموم شد. اوففف. قولنج گردنم رو شکوندم.
یه پیام برام اومد. اونم از طرف کی؟ اووووو یانگ سو. یانگ سو. سریع بازش کردم.
یانگ سو: ا/ت. سریع پاشو بیا اینجا. به زور اینجارو پیدا کردم. اینجوری میتونیم همو ببینیم. سریع بیا فقط.
موهام رو جمع و جور کردم و بستم. سوار ماشین شدم و با بیشترین سرعت ممکن خودم رو رسوندم. راه طولانی بود.
...
متروکه متروکه. آروم آروم به سمت جلو قدم برمیداشتم. هیچ نشونه ای هم نبود. یانگ سو از پشت سرم اومد جلو و دم گوشم یه چیزی گفت.
ا/ت: وای یانگ سو. خب این چه کاریه. ترسیدم اوپا.
یانگ سو: آبجی میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود.
بغلش کردم خیلی محکم.
ا/ت: منم همینطور. باید زودتر همو میدیدیم.
یانگ سو: راستش زیاد وقت ندارم. اگه دیر برم، میفهمن که نیستم. فقط میخواستم تورو ببینم.
ا/ت: اوپا هنوزم وقت هست. میتونی خودت رو به پلیس معرفی کنی. مطمین باش خیلی زود آزادت میکنن. تو خودت گفتی با اینکه عضو باند مافیا بودی، ولی هیچ موقع دستت به خون آلوده نشده.
یانگ سو: نه ا/ت. از اون لحاظ نگران نیستم. اون موقع که برم اعتراف کنم، باید به همه چیز اعتراف کنم. یعنی هرکسی که میشناسم رو لو بدم. بعد چند سال هم آزاد میشم. درسته ولی اینو بهت قول میدم که میکشتم.
ا/ت: کی؟
یانگ سو: رییسم. اون توی تله ی پلیس نمیوفته فقط منتظر میمونه تا آزاد بشم و بعد از اون هم میکشتم.
ا/ت: مطمینی که اینکارو میکنه؟
یانگ سو: اون بیشتر از همه از خیانت کارا بدش میاد.
ا/ت: نمیدونم ولی دیگه خسته شدم از این قرار های کوتاه و یهویی. باید پیش ما برگردی. پیش خانوادت.
یانگ سو: همیشه از دور حواسم به همتون هست. من دیگه باید برم.
...
لایک
♥️
رفتم دوش گرفتم و آماده شدم ( اسلاید 2 )
زیر دلم درد میکرد. شاید تا فردا پریود بشم.
دایون هنوز خواب بود. بیدارش نکردم. فقط غذایی که خریده بودم رو روی میز گذاشتم تا هر موقع بیدار شد بخوره.
رسیدم شرکت. سریع رفتم سمت اتاقم. همه جمع شده بودن. به ساعتم نگاه کردم. تاخیر نداشتم. خب خداروشکر. روی صندلی نشستم و لبتاپم رو باز کردم. چند تا صفحه رو برداشتم و جلوی اونا گذاشتم.
ا/ت: این چه وضعشه. هاااا؟ کی طرح رو دزدیده؟
همگی: نمیدونیم.
ا/ت: مهم نیست دیگه. وقتش رو نداریم که منتظر مقصر بگردیم. از اونجایی که همگی خیلی براش زحمت کشیدید، سرزنش من بیرحمیه محظه. مشکلیه که پیش اومده. دقت کنید. هنوزم ما جلوییم. باهم باید درستش کنیم. طراح کجاست؟ بیا اینو یکم اصلاح کن. قسمت راستی، سمت چپش رو حذف کنیم بهتر میشه.
^: اینجوری کل قسمت چپ آخه حذف میشه.
ا/ت: اهمیتی نداره. فعلا چاره همینه. طرح ساده تر، محبوبیت بیشتری هم داره.
...
جلسه تموم شد. اوففف. قولنج گردنم رو شکوندم.
یه پیام برام اومد. اونم از طرف کی؟ اووووو یانگ سو. یانگ سو. سریع بازش کردم.
یانگ سو: ا/ت. سریع پاشو بیا اینجا. به زور اینجارو پیدا کردم. اینجوری میتونیم همو ببینیم. سریع بیا فقط.
موهام رو جمع و جور کردم و بستم. سوار ماشین شدم و با بیشترین سرعت ممکن خودم رو رسوندم. راه طولانی بود.
...
متروکه متروکه. آروم آروم به سمت جلو قدم برمیداشتم. هیچ نشونه ای هم نبود. یانگ سو از پشت سرم اومد جلو و دم گوشم یه چیزی گفت.
ا/ت: وای یانگ سو. خب این چه کاریه. ترسیدم اوپا.
یانگ سو: آبجی میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود.
بغلش کردم خیلی محکم.
ا/ت: منم همینطور. باید زودتر همو میدیدیم.
یانگ سو: راستش زیاد وقت ندارم. اگه دیر برم، میفهمن که نیستم. فقط میخواستم تورو ببینم.
ا/ت: اوپا هنوزم وقت هست. میتونی خودت رو به پلیس معرفی کنی. مطمین باش خیلی زود آزادت میکنن. تو خودت گفتی با اینکه عضو باند مافیا بودی، ولی هیچ موقع دستت به خون آلوده نشده.
یانگ سو: نه ا/ت. از اون لحاظ نگران نیستم. اون موقع که برم اعتراف کنم، باید به همه چیز اعتراف کنم. یعنی هرکسی که میشناسم رو لو بدم. بعد چند سال هم آزاد میشم. درسته ولی اینو بهت قول میدم که میکشتم.
ا/ت: کی؟
یانگ سو: رییسم. اون توی تله ی پلیس نمیوفته فقط منتظر میمونه تا آزاد بشم و بعد از اون هم میکشتم.
ا/ت: مطمینی که اینکارو میکنه؟
یانگ سو: اون بیشتر از همه از خیانت کارا بدش میاد.
ا/ت: نمیدونم ولی دیگه خسته شدم از این قرار های کوتاه و یهویی. باید پیش ما برگردی. پیش خانوادت.
یانگ سو: همیشه از دور حواسم به همتون هست. من دیگه باید برم.
...
لایک
♥️
۱۵.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.