هایی یکی در خاستی داده بود که از یونگی یه تکپارتی بنویس و
هایی یکی در خاستی داده بود که از یونگی یه تکپارتی بنویس و الان درخاستی پذیرفته شد♡
تکپارتی
ویو ات
هایی من 25 سالمه و دو ساله که با یونگی ازدواج کردم همو خیلی دوست داریم و الان یک ماهه که حاملم و می خواهم یونگی رو سوپرایز کنم داشتم غذای مورد علاقه ی یونگی رو درست میکردم
ویو یونگی
هایی من یونگی هستم و 28 سالمه و دوساله با ات ازدواج کردم همو خیلی دوست داریم عه نامی زنگ زد
یونگی. الو نامب
خوبی
نامجون. سللم خوبی یونگی عکسایی که برات میفرستم رو با دقت نگاه کن
یونگی. اوک خداحافظ
ویو شوگا
رفتم نگاه عکسا کردم ای ایننن ات هست داره بهم خیانت میکنه سریع رفتم خونه درو باز کردم که یهو ات اومد سمتم
ویو ات
داشتم غذا می پختم که یهو صدای کلید انداختن در اومد سریع رفتم سمتش که یهو یه سیلی محکم زد بهم
ات. یو.. نگی چی شده(گریه ی شدید)
یونگی. هر.زه ی بی پدر مادر پس به من خیانت میکنی(عربده و بسیار عصبی)
ات. یونگی من خیانت نکردم
یونگی. تو گفتی منم باور کردم
و یونگی شروع کرد لگد زدن اتـ
ویو ات
اولین باری بود که یونگی روم دست بلند میکنه سریع جلو شکمم رو گرفتم و سیاهی
ویو شوگا
همینجوری داشتم میزدم که دیدم بی هوش شد و داشت ازش خو.ن میرفت سریع براید استایل بغلش کردم و بردمش بیمارستان داشتم گریه میکردم که دکتر اومد
دکتر. اقا اگه دیر می اوردینش بچه از دست میرفت
یونگی. ب.. چه
دکتر. بله..... یه دقیقه دیگع هم برو بالا سرش
ویو یونگی
داشتم نگاه به عکسای خیانت ات رو نگاه میکردم که دقت کردم اون ات نبود اون تتوی
پروانه رو دستش بود سریع رفتم تو اتاقش بهوش اومده بود رفتم پیشش
یونگی. اتاتتاتت خوبیییی
ات. بچممم بچممم(گریه)
یونگی. ات بچه زندست خودت خوبی ات من فهمیدم خیانت نکردی ترو خدا ببخشید(گریه)
ویو ات
وقتی گفت بچه زندس خیالم راحت شد انقدر که گریه کرد معلوم بود پشیمونه اگه خودمم بودم شاید همین کارو میکردم برای همین گفتم
ات. باش یه فرست فقط برای بچه
یونگی. واقعا
ات. ارا حالاهم اتقدر گریه نکن بخشیدمت بیا بغلم
یونگی. عاشقتمممم
ات. منممممم
و بع خوبی و خوشی زندگی کردن💓
ببخشید چرت تموم شد🥺😭
خوب بود؟
دوباره درخاستی دلشتین بگید پذیرفته میشه بوسسسس
تکپارتی
ویو ات
هایی من 25 سالمه و دو ساله که با یونگی ازدواج کردم همو خیلی دوست داریم و الان یک ماهه که حاملم و می خواهم یونگی رو سوپرایز کنم داشتم غذای مورد علاقه ی یونگی رو درست میکردم
ویو یونگی
هایی من یونگی هستم و 28 سالمه و دوساله با ات ازدواج کردم همو خیلی دوست داریم عه نامی زنگ زد
یونگی. الو نامب
خوبی
نامجون. سللم خوبی یونگی عکسایی که برات میفرستم رو با دقت نگاه کن
یونگی. اوک خداحافظ
ویو شوگا
رفتم نگاه عکسا کردم ای ایننن ات هست داره بهم خیانت میکنه سریع رفتم خونه درو باز کردم که یهو ات اومد سمتم
ویو ات
داشتم غذا می پختم که یهو صدای کلید انداختن در اومد سریع رفتم سمتش که یهو یه سیلی محکم زد بهم
ات. یو.. نگی چی شده(گریه ی شدید)
یونگی. هر.زه ی بی پدر مادر پس به من خیانت میکنی(عربده و بسیار عصبی)
ات. یونگی من خیانت نکردم
یونگی. تو گفتی منم باور کردم
و یونگی شروع کرد لگد زدن اتـ
ویو ات
اولین باری بود که یونگی روم دست بلند میکنه سریع جلو شکمم رو گرفتم و سیاهی
ویو شوگا
همینجوری داشتم میزدم که دیدم بی هوش شد و داشت ازش خو.ن میرفت سریع براید استایل بغلش کردم و بردمش بیمارستان داشتم گریه میکردم که دکتر اومد
دکتر. اقا اگه دیر می اوردینش بچه از دست میرفت
یونگی. ب.. چه
دکتر. بله..... یه دقیقه دیگع هم برو بالا سرش
ویو یونگی
داشتم نگاه به عکسای خیانت ات رو نگاه میکردم که دقت کردم اون ات نبود اون تتوی
پروانه رو دستش بود سریع رفتم تو اتاقش بهوش اومده بود رفتم پیشش
یونگی. اتاتتاتت خوبیییی
ات. بچممم بچممم(گریه)
یونگی. ات بچه زندست خودت خوبی ات من فهمیدم خیانت نکردی ترو خدا ببخشید(گریه)
ویو ات
وقتی گفت بچه زندس خیالم راحت شد انقدر که گریه کرد معلوم بود پشیمونه اگه خودمم بودم شاید همین کارو میکردم برای همین گفتم
ات. باش یه فرست فقط برای بچه
یونگی. واقعا
ات. ارا حالاهم اتقدر گریه نکن بخشیدمت بیا بغلم
یونگی. عاشقتمممم
ات. منممممم
و بع خوبی و خوشی زندگی کردن💓
ببخشید چرت تموم شد🥺😭
خوب بود؟
دوباره درخاستی دلشتین بگید پذیرفته میشه بوسسسس
۱۹.۴k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.