the building infogyg پارت79
#the_building_infogyg #پارت79
می.یونگ
یونگ:خوب بریم سورتمه
من:نه واستا حداقل یکم نفسم بالا بیاد بعد
یونگ:یعنی میخوایی بگی ترسیدی
من:نه.اما یکم باید آمادگی داشته باشم
یونگ:خیل خوب واسه امروز کافیه بریم خونه نظرت چیه؟!
من:وایی آره برگردیم خیلی خسته ام
دستمو گرفت متعحب بهش خیره بودم
یونگ:میخوایم پیاده بریم درضمن یه جایی هس که میخوام نشونت بدم فک کنم وقتش رسیده
متعجب بهش خیره بودم کنارش راه افتادم دستام تویی دستاش قفل شده بود
من:چی میخوای نشونم بدی؟!
یونگ:دلیل اینکه چرا بین کتفت درد میگیره وچرانمیتونی مادربزرگتو ببینی
من:تو دلیلش رو میدونستی بهم نگفتی
یونگ:قبلا اعتمادم بهت کم بود به عنوان برگ برنده نگهش داشتم تا ازش استفاده کنم تا فرار نکنی
من:بگو چون دیگه نمیتونم فرار کنم بهم الآن میخوایی بگی درسته ؟
یونگ:نه میخواستم بعد مهمونی بهت بگم که دو دره کردی منو
سرمو انداختم پایین
یونگ:خوب رسیدیم
باورم نمیشدا ینجا من اینجارو دیده بودم
من:من اینجا رو دیدم تو خوابم
یونگ:هرچیزی که میبینی واقعیت نیس
من:منظورت چیه
یونگ:فک کنم خودت فهمیده باشی تو یه پری هستی
من:آره از دیروزه که فهمیدم چی هستم
یونگ:ما پری هایی چهار عنصر رو داریم از شانس خوب یا بدت تو آب هستی پری آب و آب حافظه دارن گذشتتو پیدا کن
***///***///***
یونگ
می.یونگ:یعنی من اگه میخوام خودمو پیدا کنم باید آب لمس کنم
من:آره البته اگه خودتو قبول کردی
می.یونگ:اگه دلیل ترک کردن پدرومادر وندیدن مادربزرگمو پیدا میکنم آره قبول میکنم من بیاتریسک می.یونگ پری آب میخوام باشم
من:خوبه واسه اولین بار خوب لمسش کن بجنب
ذوق وشوق داشتم بدونم وقتی بفهمه اونام از قدرتایی درونیش میترسن وترکش کردن چه حسی بهش میده مثل من میشه یانه
دستشو زد به آب نزدیک کرد آب اومد رویی دستش خوبه مهارتشو داره
می.یونگ:آلان این آبه اومد رویی دستم نگاه کن من تونستم
من:خوبه تمرکز کن ازش بخواه
می.یونگ
یونگ:خوب بریم سورتمه
من:نه واستا حداقل یکم نفسم بالا بیاد بعد
یونگ:یعنی میخوایی بگی ترسیدی
من:نه.اما یکم باید آمادگی داشته باشم
یونگ:خیل خوب واسه امروز کافیه بریم خونه نظرت چیه؟!
من:وایی آره برگردیم خیلی خسته ام
دستمو گرفت متعحب بهش خیره بودم
یونگ:میخوایم پیاده بریم درضمن یه جایی هس که میخوام نشونت بدم فک کنم وقتش رسیده
متعجب بهش خیره بودم کنارش راه افتادم دستام تویی دستاش قفل شده بود
من:چی میخوای نشونم بدی؟!
یونگ:دلیل اینکه چرا بین کتفت درد میگیره وچرانمیتونی مادربزرگتو ببینی
من:تو دلیلش رو میدونستی بهم نگفتی
یونگ:قبلا اعتمادم بهت کم بود به عنوان برگ برنده نگهش داشتم تا ازش استفاده کنم تا فرار نکنی
من:بگو چون دیگه نمیتونم فرار کنم بهم الآن میخوایی بگی درسته ؟
یونگ:نه میخواستم بعد مهمونی بهت بگم که دو دره کردی منو
سرمو انداختم پایین
یونگ:خوب رسیدیم
باورم نمیشدا ینجا من اینجارو دیده بودم
من:من اینجا رو دیدم تو خوابم
یونگ:هرچیزی که میبینی واقعیت نیس
من:منظورت چیه
یونگ:فک کنم خودت فهمیده باشی تو یه پری هستی
من:آره از دیروزه که فهمیدم چی هستم
یونگ:ما پری هایی چهار عنصر رو داریم از شانس خوب یا بدت تو آب هستی پری آب و آب حافظه دارن گذشتتو پیدا کن
***///***///***
یونگ
می.یونگ:یعنی من اگه میخوام خودمو پیدا کنم باید آب لمس کنم
من:آره البته اگه خودتو قبول کردی
می.یونگ:اگه دلیل ترک کردن پدرومادر وندیدن مادربزرگمو پیدا میکنم آره قبول میکنم من بیاتریسک می.یونگ پری آب میخوام باشم
من:خوبه واسه اولین بار خوب لمسش کن بجنب
ذوق وشوق داشتم بدونم وقتی بفهمه اونام از قدرتایی درونیش میترسن وترکش کردن چه حسی بهش میده مثل من میشه یانه
دستشو زد به آب نزدیک کرد آب اومد رویی دستش خوبه مهارتشو داره
می.یونگ:آلان این آبه اومد رویی دستم نگاه کن من تونستم
من:خوبه تمرکز کن ازش بخواه
۸.۱k
۰۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.