پارت ❶❷
پارت ❶❷
کوک ویو
زنگ زدم به بادیگارد هام برن دنبال ات بگردن که خبر دادن انگار رفته بار منم مستقیم رفتم سمت بزرگترین بار کره اونسری هم اونجا بود! هی خدااااا
رسیدم با عصبانیت به بادیگاردام گفتم عمارت تو جنگل و اماده کنن چون ات تو اون عمارت در میره از تنبیش! یه کاری کنم تا
عمر داره فراموش نکنه!!!!!!
( 😂و منی که دارم میخندم و مینویسم 🗿)
رفتم تو دنبال ات گشتن خیلی شلوغ بود که دیدم اون وسط داره با یه پسر میرقصه! خون جلو چشمامو گرفت با عصبانیت رفتن سمت و....
ات ویو
درسته مست شده بودم ولی هوشیار بودم یکم داشتم اون وسط با یه پسر میرقصیدم که پسر پرت شد اونور! اومدم ببینم کی بود که دیدم دیدم کوک کوک بود! *ترسید
از عصبانیت رگای گردنش و دستش معلوم شده بود اهنگ و قطع شده بودو همه داشتن نگامون میکردن کوک به بادیگارد هاش علامت داد گرفتم پسره رو بردن که سرشو چرخوند سمت من
-به به ات خانم از این ورا؟ جوابی هم داری؟ *نگاه ترسناکو عصبی
+م.. من..ترسیدی
کوک ویو
زنگ زدم به بادیگارد هام برن دنبال ات بگردن که خبر دادن انگار رفته بار منم مستقیم رفتم سمت بزرگترین بار کره اونسری هم اونجا بود! هی خدااااا
رسیدم با عصبانیت به بادیگاردام گفتم عمارت تو جنگل و اماده کنن چون ات تو اون عمارت در میره از تنبیش! یه کاری کنم تا
عمر داره فراموش نکنه!!!!!!
( 😂و منی که دارم میخندم و مینویسم 🗿)
رفتم تو دنبال ات گشتن خیلی شلوغ بود که دیدم اون وسط داره با یه پسر میرقصه! خون جلو چشمامو گرفت با عصبانیت رفتن سمت و....
ات ویو
درسته مست شده بودم ولی هوشیار بودم یکم داشتم اون وسط با یه پسر میرقصیدم که پسر پرت شد اونور! اومدم ببینم کی بود که دیدم دیدم کوک کوک بود! *ترسید
از عصبانیت رگای گردنش و دستش معلوم شده بود اهنگ و قطع شده بودو همه داشتن نگامون میکردن کوک به بادیگارد هاش علامت داد گرفتم پسره رو بردن که سرشو چرخوند سمت من
-به به ات خانم از این ورا؟ جوابی هم داری؟ *نگاه ترسناکو عصبی
+م.. من..ترسیدی
۱.۸k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.