یک نفر هست که در کنج ِدلم جا دارد
یک نفر هست که در کنج ِدلم جا دارد
که دلش مثل ِدلم وسعت ِدریا دارد
یک نفر که نفسم بند ِنفسهایش شد
خبر از حال ِمن ِواله و شیدا دارد
گونه اش سُرخ تر از سیب ِبهشتی باشد
یادگاریست که از حضرت ِحوّا دارد
از لب ِغنچه ی او قند و شکر میریزد
دلم از کنج ِلبش بوسه تمنّا دارد
گیسوانش به سیاهی و بلندی چون شب
که نشان از شب طولانی ِیلدا دارد
ماه از صورت ِماهش به خدا حیران است
چهره ای سبزه به سر سبزی ِصحرا دارد
رنگ ِچشمان ِقشنگش به عسل زد طعنه
عسلش خاصیتی معجزه آسا دارد
قد و بالاش به مانند ِصنوبر زیبا
همچنان سرو ِسُهی قامت رعنا دارد
این همه گفتم و گفتم که بدانید اینرا
یک نفر هست ڪه در کنج ِدلم جا دارد
که دلش مثل ِدلم وسعت ِدریا دارد
یک نفر که نفسم بند ِنفسهایش شد
خبر از حال ِمن ِواله و شیدا دارد
گونه اش سُرخ تر از سیب ِبهشتی باشد
یادگاریست که از حضرت ِحوّا دارد
از لب ِغنچه ی او قند و شکر میریزد
دلم از کنج ِلبش بوسه تمنّا دارد
گیسوانش به سیاهی و بلندی چون شب
که نشان از شب طولانی ِیلدا دارد
ماه از صورت ِماهش به خدا حیران است
چهره ای سبزه به سر سبزی ِصحرا دارد
رنگ ِچشمان ِقشنگش به عسل زد طعنه
عسلش خاصیتی معجزه آسا دارد
قد و بالاش به مانند ِصنوبر زیبا
همچنان سرو ِسُهی قامت رعنا دارد
این همه گفتم و گفتم که بدانید اینرا
یک نفر هست ڪه در کنج ِدلم جا دارد
۲.۸k
۱۱ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.