part 153
#part_153
#رها
سرم درد میکرد
حالم از دیروز خیلی بهتر بود
اما سر درد هنوزم بود
البته این بیشتر به خاطر استرسم بود
نمیخواستم مامانینا بفهمن
از یه طرفیم مطمئن نبودم به طاها بگم یانه
شایدم حامله نباشم شاید فقط یه مصمومیت ساده باشه
مگه من چند سالمه که تو این سن باید مادر بشم؟
تو همین فکرا بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شدم
بدون این که ببینم کیه جواب دادم
رها-بله؟
خانمه-سلام خانم صادقی از آزمایشگاه تماس میگیرم
رها-بله بفرمایید
خانمه-جواب آزمایشتون حاضره تماس گرفتم تا بیاد تحویل بگیرید
رها-خیلی ممنون امروز میام
خانمه-خواهش میکنم خدافظ
گوشی قطع کردم
بلند شدم تا دست و صورتمو بشورم
سرگیجه بدی داشتم
شاید برای ضعفم بود از دیروز از ترس این که حالم بهم بخوره هیچی نخوردم
بعد شستن دست و صورتم حاضر شدم و از اتاقم اومدم بیرون
خداروشکر مامان خونه نبود وگرنه میخواست گیر سه پیج بده که داری کجا میری؟
رفتم پایین اسنپی که گرفته بودم رسیده بود
سوار شدم و به سمت آزمایشگاه راه افتاد
تو مطب دکتر منتظر بودم که نوبتم بشه
جواب آزمایشم مثبت بود من یک ماهه باردار بودم
دستمو کشیدم روی شکمم یعنی الان یه موجود زنده تو وجود منه
ناخواسته یه لبخند اومد گوشه لبم
تو چته رها؟
چرا الان خوشحالی؟ تو که اونو نمیخواستی
نمیخوامش اما وقتی به این فکر میکنم که این بچه
بچه طاهاست نشون دهنده عشق منو طاهاست
ناخواسته بدون این که بخوام دوسش دارم
وای یعنی واکنش طاها چیه؟
خوشحال میشه؟
معلومه که خوشحال میشه
اصلا بال درمیاره
با تصور کردن واکنش طاها وقتی میفهمید داره بابا میشه خندم گرفت
منو طاها هنوز خانواده نشدیم
اما این فسقل میتونه با اومدنش
یه خانواده سه نفره رو درست کنه
من و طاها....بچمون
با صدای منشی از فکر کردن دست برداشتم
#شکلات_تلخ
#رها
سرم درد میکرد
حالم از دیروز خیلی بهتر بود
اما سر درد هنوزم بود
البته این بیشتر به خاطر استرسم بود
نمیخواستم مامانینا بفهمن
از یه طرفیم مطمئن نبودم به طاها بگم یانه
شایدم حامله نباشم شاید فقط یه مصمومیت ساده باشه
مگه من چند سالمه که تو این سن باید مادر بشم؟
تو همین فکرا بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شدم
بدون این که ببینم کیه جواب دادم
رها-بله؟
خانمه-سلام خانم صادقی از آزمایشگاه تماس میگیرم
رها-بله بفرمایید
خانمه-جواب آزمایشتون حاضره تماس گرفتم تا بیاد تحویل بگیرید
رها-خیلی ممنون امروز میام
خانمه-خواهش میکنم خدافظ
گوشی قطع کردم
بلند شدم تا دست و صورتمو بشورم
سرگیجه بدی داشتم
شاید برای ضعفم بود از دیروز از ترس این که حالم بهم بخوره هیچی نخوردم
بعد شستن دست و صورتم حاضر شدم و از اتاقم اومدم بیرون
خداروشکر مامان خونه نبود وگرنه میخواست گیر سه پیج بده که داری کجا میری؟
رفتم پایین اسنپی که گرفته بودم رسیده بود
سوار شدم و به سمت آزمایشگاه راه افتاد
تو مطب دکتر منتظر بودم که نوبتم بشه
جواب آزمایشم مثبت بود من یک ماهه باردار بودم
دستمو کشیدم روی شکمم یعنی الان یه موجود زنده تو وجود منه
ناخواسته یه لبخند اومد گوشه لبم
تو چته رها؟
چرا الان خوشحالی؟ تو که اونو نمیخواستی
نمیخوامش اما وقتی به این فکر میکنم که این بچه
بچه طاهاست نشون دهنده عشق منو طاهاست
ناخواسته بدون این که بخوام دوسش دارم
وای یعنی واکنش طاها چیه؟
خوشحال میشه؟
معلومه که خوشحال میشه
اصلا بال درمیاره
با تصور کردن واکنش طاها وقتی میفهمید داره بابا میشه خندم گرفت
منو طاها هنوز خانواده نشدیم
اما این فسقل میتونه با اومدنش
یه خانواده سه نفره رو درست کنه
من و طاها....بچمون
با صدای منشی از فکر کردن دست برداشتم
#شکلات_تلخ
۲۸.۶k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.