اسم: دیدار🍷
اسم: دیدار🍷
season ②. p²³
راوی:
کیونگ وو تونست با هزار تا بدبختی از زندان فرار کنه و خونه ی تهیونگ و پیدا کنه....
لباسای مشکی، ماسک، کلاه و اسلحه.....
کیونگ وو وارد عمارت شد.....
کیونگ وو وارد عمارت شد.....خیلی عجیبه که هیچکس اونجا نبود چون تهیونگ همرو قرستاده بود مرخصی و خود تهیونگ هم خونه نبود....
تنها صدایی که به گوش میرسید، صدای فریاد های ا/ت بود....
که منتظر نجات بود.....
کیونگ وو پوزخندی زد و وارد شد و بدون وقفه به سمت طبقه ی بالا که ا/ت هم در اون طبقه بود، رفت....
صدارو دنبال کرد و اتاق ا/ت رو پیدا کرد.....
دید در قفله.....چن ضربه زد و ا/ت ترسید و جیغی زد.....
بعد از چن ضزبه ای که کیونگ وو به در زد، در شکست و کیونگ وو وارد اتاق شد.....
ا/ت بعد از دیدن کیونگ وو بشدت تعجب کرد و به لکنت افتاد.....
ا/ت: تو.... تو اینجا چیکار میکنی؟
کیونگ وو: هع (خنده ی عصبی)
راوی:
کیونگ وو اسلحشو به بالا اورد و روی ا/ت نشونه گرفت....
ا/ت وقتی اسلحه رو دید جیغی زد و کیونگ وو شلیک کرد.....
سکوتی پر از فریاد......
این گناه.....نابخشیدنی بود....
season ②. p²³
راوی:
کیونگ وو تونست با هزار تا بدبختی از زندان فرار کنه و خونه ی تهیونگ و پیدا کنه....
لباسای مشکی، ماسک، کلاه و اسلحه.....
کیونگ وو وارد عمارت شد.....
کیونگ وو وارد عمارت شد.....خیلی عجیبه که هیچکس اونجا نبود چون تهیونگ همرو قرستاده بود مرخصی و خود تهیونگ هم خونه نبود....
تنها صدایی که به گوش میرسید، صدای فریاد های ا/ت بود....
که منتظر نجات بود.....
کیونگ وو پوزخندی زد و وارد شد و بدون وقفه به سمت طبقه ی بالا که ا/ت هم در اون طبقه بود، رفت....
صدارو دنبال کرد و اتاق ا/ت رو پیدا کرد.....
دید در قفله.....چن ضربه زد و ا/ت ترسید و جیغی زد.....
بعد از چن ضزبه ای که کیونگ وو به در زد، در شکست و کیونگ وو وارد اتاق شد.....
ا/ت بعد از دیدن کیونگ وو بشدت تعجب کرد و به لکنت افتاد.....
ا/ت: تو.... تو اینجا چیکار میکنی؟
کیونگ وو: هع (خنده ی عصبی)
راوی:
کیونگ وو اسلحشو به بالا اورد و روی ا/ت نشونه گرفت....
ا/ت وقتی اسلحه رو دید جیغی زد و کیونگ وو شلیک کرد.....
سکوتی پر از فریاد......
این گناه.....نابخشیدنی بود....
۱۹.۰k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.