اسم: دیدار🍷
اسم: دیدار🍷
season ②. p²²
راوی: ا/ت از شدت درد بیهوش شده بود...همچی تاریک بود...حتی زندگیش....بعد از اون شب...ا/ت دیگه اون ادم سابق نشد...
فک کنم گفته بودم که اگه کیونگ وو اون لمظه رو ببینت چه اتفاقی میفته...
کیونگ وو یه سادیسمی روانیه که اگر نتونه یه خاستش برسه، ممکنه اون ادم رمانتیک قبلی نشه...ا/ت این رو خوب میدونست...
ا/ت این رو تجربه کرده بود...ولی ا/ت هنوز حسرت تجربه ی یک عشقبازی، با کسی که دوستش داره، داشت...
شاید هیچوقت این اتفاق نیوفته...شاید نتونه اون حس رو تجربه کنه...
فلش بک:
وقتی ا/ت و کیونگ وو درحال بوسیدن هم بودن، کیونگ وو دوربینی رو به لباس ا/ت وصل میکنه، و ا/ت هم متوجه اون نمیشه...
وقتی تهیونگ لباسای ا/ت روی زمین اتاق انداخت، اون دوربین همه ی اون لحظات رو درحال فیلم گرفتن بود.
درسته کیونگ وو الان تو زندانه، ولی اگر اون فیلمارو ببینه چی؟؟؟
یعنی بعد از دیدن اون فیلما چسکار میکنه؟
پایان فلش بک:
زمان حال:
ا/ت با درد هایی، که تهیونگ به جا گذاشته بود، از خواب بیدار شد.
اما تهیونگ اونجا نبود...
بدون درنگ بلند شد و از شدت درد زیادی که در شکم و پاهایش بود، به زمین افتاد...
بغض کرده بود...از درد فراوان....
خودشو جمع و جور کرد و اروم اروم، به همراه پتویی که دور بدن برهنه اش پیچیده بود، به سمت در رفت...
در قفل بود....از شدت نگرانی و ترس برای زنده موندن یا نموندنش، قلبش به درد اومد...
نگران تهیونگ یا کیونگ وو یا خانواد نبود... نگران خود بود....
با اتفاقی که قراره در اینده ای نزدیک بیفته، بایدم نگران بود...
نمیشه هیچس رو پیشبینی کرد...
فک کردین اگه گزارشم کنین، میشینمو نگاه میکنم؟
اخه خارکسه ها واقعا فک کردین دوباره نمیزارمش؟
کیرم تو کس ننت اخه بچه سال برو سیکتو بکن، کمتر گوه خوری کن. با تشکر
_یومی
season ②. p²²
راوی: ا/ت از شدت درد بیهوش شده بود...همچی تاریک بود...حتی زندگیش....بعد از اون شب...ا/ت دیگه اون ادم سابق نشد...
فک کنم گفته بودم که اگه کیونگ وو اون لمظه رو ببینت چه اتفاقی میفته...
کیونگ وو یه سادیسمی روانیه که اگر نتونه یه خاستش برسه، ممکنه اون ادم رمانتیک قبلی نشه...ا/ت این رو خوب میدونست...
ا/ت این رو تجربه کرده بود...ولی ا/ت هنوز حسرت تجربه ی یک عشقبازی، با کسی که دوستش داره، داشت...
شاید هیچوقت این اتفاق نیوفته...شاید نتونه اون حس رو تجربه کنه...
فلش بک:
وقتی ا/ت و کیونگ وو درحال بوسیدن هم بودن، کیونگ وو دوربینی رو به لباس ا/ت وصل میکنه، و ا/ت هم متوجه اون نمیشه...
وقتی تهیونگ لباسای ا/ت روی زمین اتاق انداخت، اون دوربین همه ی اون لحظات رو درحال فیلم گرفتن بود.
درسته کیونگ وو الان تو زندانه، ولی اگر اون فیلمارو ببینه چی؟؟؟
یعنی بعد از دیدن اون فیلما چسکار میکنه؟
پایان فلش بک:
زمان حال:
ا/ت با درد هایی، که تهیونگ به جا گذاشته بود، از خواب بیدار شد.
اما تهیونگ اونجا نبود...
بدون درنگ بلند شد و از شدت درد زیادی که در شکم و پاهایش بود، به زمین افتاد...
بغض کرده بود...از درد فراوان....
خودشو جمع و جور کرد و اروم اروم، به همراه پتویی که دور بدن برهنه اش پیچیده بود، به سمت در رفت...
در قفل بود....از شدت نگرانی و ترس برای زنده موندن یا نموندنش، قلبش به درد اومد...
نگران تهیونگ یا کیونگ وو یا خانواد نبود... نگران خود بود....
با اتفاقی که قراره در اینده ای نزدیک بیفته، بایدم نگران بود...
نمیشه هیچس رو پیشبینی کرد...
فک کردین اگه گزارشم کنین، میشینمو نگاه میکنم؟
اخه خارکسه ها واقعا فک کردین دوباره نمیزارمش؟
کیرم تو کس ننت اخه بچه سال برو سیکتو بکن، کمتر گوه خوری کن. با تشکر
_یومی
۱۵.۱k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.