گاهی چه بی گناه دلت پیر میشود

گاهی چه بی گناه ، دلت پیر میشود
اینجا همان دمی است که زود دیر میشود

گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود

گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر میشود

گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیر میشود

گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر میشود

گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر میشود

گاهی صدای بارش باران که دلربا ست
با چتر تک سواره چه دلگیر میشود

گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر میشود

گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر میشود

گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر میشود...
دیدگاه ها (۲)

‍ میروم پشتِ سرم آب نپاشی یک وقتکاسه‌ای نقره‌ی مهتاب نپاشی ی...

بنظرم آدم،بی‌دلیل به کسی فکر نمی‌کنه،بی‌دلیل کسی رو دوست ندا...

دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنیبا من ز درد حادثه صحبت نمی کنی...

آمدی بست نشستی , تو چه میخواهی غم؟جانم از عشق گسستی,تو چه می...

گاهی چه بی گناه،دلت پیر میشود اینجا همان دمیست که زود دیر می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط