به رویداد بزرگ محتاجم

به رویدادى بزرگ محتاجم
اتفاقى که بى خبر باشد

کاش وقتى به خانه برگشتم
کفش هاى تو پشت در باشد

#مژگان_عباسلو
دیدگاه ها (۱)

هر که را دردی چو سعدی می‌گدازد گو منال چون دلارامش طبیبی می‌...

دو سال می گذرد من هنوز سربازموظیفه‌ی شب و روزم ندیده‌بانی تو...

وقتی که رفتجنسِ دلش را شناختماو یک فرشته بوداگرچه پری نداشت#...

وارد مسجد شدیچشمت نمازم را شکستقبله را گم کردم و "خیر العمل"...

ماهی  به آب بگفتا ، من عاشق تو هستم...از لذت حضورت ، مى را ن...

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

پــارت ۴: رمان‌خواهر و برادر رزمیکار «پژواک آرامش»در که پشت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط