اسم عشق یک مافیا
اسم عشق یک مافیا
پارت ۱۳
جونگ کوک: خب بچه ها کلاس شروع شد
بچهها سریع سر جاشون نشستن
جونگ کوک: خب......امروز گیتار تمرین می کنیم پس بهتره به سالن بریم
همه گیتار هاشون برداشتن به سمت سالن رفتن تمام بچه ها شروع به تمرین کردن رونا که تمام مدت با ترس بغض حرفی نمی زد گیتارش برداشت و شروع کرد هر کدوم از بچهها یا به طور گروهی یا تک در حال تمرین بودن جئون با دیدن رونا به سمتش رفت به رونا نگاهی انداخت
جونگ کوک: آفرین حرف گوش کن هستی
رونا: بله....استاد..( بغض شدید) میشه برم بیرون ( می خواست گریه کنه )
جونگ کوک: نمیشه....( جدی)
رونا: اما استاد ( بغض)
جئون نگاهی به دستای رونا کرد که روی گیتار یا ساز بود کرد دستای رونا با شدت تمام روی سیم های ساز فشار داد که کم مونده بود خون بیاد نگاهی به رونا کرد که حتی قطره اشکی از چشماش نمیاد و فقط با بغض نگاش می کنه فشارش بیشتر کرد ولی اصلا رونا اهمیت نداد
رونا : کافیه....( جدی)
جونگ کوک: زبون در آوردی...کاری نکن جلوی بچه ها سرت داد بزنم ( جدی)
رونا محکم دستش کشید و با جدیت به جئون نگاه کرد و با تمام جرئت گفت فکر کردی با آسیب زدن بهم می تونی اشکم در بیاری
جونگ کوک: خفه ادامه نده
رونا بدون توجه به کوک از سالن خارج شد به سمت سرویس رفت دستاش پانسمان کرد و آبی به دست صورتش زد به خودش داخل آینه نگاه کرد و با خودش گفت کجاست اون دختر شاد.... کجاست دختره قوی که کسی نمی تونست اشکش در بیاره ...... درسته رونا اکثر اوقات ترسو بود...و شدید گریه می کرد ولی هیچوقت اون روی بدش کسی ندیده بود......رونا اکثراً مهربون بود ولی فقط کافی بود یکی به عزیزش دست بزنه اون موقع بود که رونا واقعی روش نشون می داد
(ویو رونا)
بچهها تازه هیجان می گیره اگه لایک به ۳۰ برسه از این به بعد روز ۳ پارت گذاشته میشه
پارت ۱۳
جونگ کوک: خب بچه ها کلاس شروع شد
بچهها سریع سر جاشون نشستن
جونگ کوک: خب......امروز گیتار تمرین می کنیم پس بهتره به سالن بریم
همه گیتار هاشون برداشتن به سمت سالن رفتن تمام بچه ها شروع به تمرین کردن رونا که تمام مدت با ترس بغض حرفی نمی زد گیتارش برداشت و شروع کرد هر کدوم از بچهها یا به طور گروهی یا تک در حال تمرین بودن جئون با دیدن رونا به سمتش رفت به رونا نگاهی انداخت
جونگ کوک: آفرین حرف گوش کن هستی
رونا: بله....استاد..( بغض شدید) میشه برم بیرون ( می خواست گریه کنه )
جونگ کوک: نمیشه....( جدی)
رونا: اما استاد ( بغض)
جئون نگاهی به دستای رونا کرد که روی گیتار یا ساز بود کرد دستای رونا با شدت تمام روی سیم های ساز فشار داد که کم مونده بود خون بیاد نگاهی به رونا کرد که حتی قطره اشکی از چشماش نمیاد و فقط با بغض نگاش می کنه فشارش بیشتر کرد ولی اصلا رونا اهمیت نداد
رونا : کافیه....( جدی)
جونگ کوک: زبون در آوردی...کاری نکن جلوی بچه ها سرت داد بزنم ( جدی)
رونا محکم دستش کشید و با جدیت به جئون نگاه کرد و با تمام جرئت گفت فکر کردی با آسیب زدن بهم می تونی اشکم در بیاری
جونگ کوک: خفه ادامه نده
رونا بدون توجه به کوک از سالن خارج شد به سمت سرویس رفت دستاش پانسمان کرد و آبی به دست صورتش زد به خودش داخل آینه نگاه کرد و با خودش گفت کجاست اون دختر شاد.... کجاست دختره قوی که کسی نمی تونست اشکش در بیاره ...... درسته رونا اکثر اوقات ترسو بود...و شدید گریه می کرد ولی هیچوقت اون روی بدش کسی ندیده بود......رونا اکثراً مهربون بود ولی فقط کافی بود یکی به عزیزش دست بزنه اون موقع بود که رونا واقعی روش نشون می داد
(ویو رونا)
بچهها تازه هیجان می گیره اگه لایک به ۳۰ برسه از این به بعد روز ۳ پارت گذاشته میشه
- ۱۲.۲k
- ۲۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط