داستان تکان دهنده ی شیعه شدن دخترلزبین(همجنس باز امریکایی
داستان تکان دهنده ی شیعه شدن دخترلزبین(همجنس باز امریکایی)
آن روز از خوشحالی دست مادرم را بوسیدم که چنین اسم زیبایی را برایم انتخاب کرده بود هر چند لایقش نبودم.
قسمت آخر(سرطان ومرگ کریستینا،وتصمیم بردارش برای مسلمان شدن)
کریستینا حتی در شناسنامه هم اسمش را به فاطمه تغییر داد و به من ثابت شد که دانه دل او میوه داده است. تقریباً یک سالی از اول آشنایی ما میگذشت که کریستینا خبر بدی به من داد. او مدتها مبتلا به سرطان خون بود ولی خودش نمیدانست. یک دکتر و پرستار خصوصی در خانه از او مراقبت میکردند ولی میگفتند وی چند ماه بیشتر زنده نمیماند. خانواده فاطمه از اینکه دخترشان به واسطه من مسلمان شده بود روی خوشی به من نشان نمیدادند و من نمیتوانستم او را ببینم تا اینکه روز اول ماه محرم خبر دادند که فاطمه مرد. هر چند نمیدانم او را کجا دفن کردهاند اما خاطرهاش برای من زنده است.
فاطمه نه تنها خودش رشد کرد بلکه باعث رشد من هم شد تا اینکه بعد از مدتی یک ایمیل از برادر سی و چند سالهاش به اسم مایک به دستم رسید. «دلیل اینکه تصمیم گرفتم برای شما ایمیل بفرستم به خاطر خواهرم است. ابتدا از رفتار بد مادرم از شما معذرت میخواهم. از وقتی خواهرم مرده، او حال خوبی ندارد. شما کی هستید؟ از کجا آمدهاید؟ ائمه چه کسانی هستند؟ آنان فرشته هستند و یا انسان، شاید هم هر چیزی دیگر. درباره خانم فاطمه به من بگویید. او چه کسی است؟ من دارم گریه میکنم تا نشان دهم چقدر خوشحال هستم. خواهرم را به عنوان یک مسلمان در جایی که نمیخواست کسی از آن مطلع شود دفن کردیم. او میگفت فاطمه، فرشته نجات من است از طرف خدا. دیشب خوابش را دیدم. خوشحال بود. من صدایش کردم کریستینا و او گفت: «نام من فاطمه است، همان خانمی که دست مرا گرفت». او به من گفت شما روز قیامت از ائمه پاداش میگیرید و استحقاق نام خانم فاطمه زهرا را دارید. خواهرم گفت که ایمان بیاورم. وقتی بیدار شدم میلرزیدم ولی احساس خوبی داشتم.
وقتی زنده بود به من میگفت شما فرشته هستید هر چند شما به او التماس میکنید که به شما فرشته نگوید چون فرد کاملی نیستید و ناراحت میشوید. تصمیم گرفتهام که به میشیگان بروم و در آنجا دور از خانوادهام مسلمان شوم. شما یک نسل را تغییر دادید چون بعد از من همسر و بچههایم حتماً مسلمان میشوند و نوههایم مسلمان زاده به دنیا میآیند...».
پس بیایید همه با آجرهایی که خداوند به ما داده قصری برای دنیا نسازیم بلکه پلکانی بسازیم به سوی او. بیایید همه دست به دست هم بدهیم و به سهم خود در نجات دنیا تلاش کنیم.
منبع: سایت رهیافته، ۲۵ مرداد ۱۳۹۴،
برای شادی روح فاطمه (کریستینا) صلوات بفرستید
❤ اللّهُمَّ صَلِّ عَلیَ مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَـجِّـلْ فَرَجَهُم ❤
#دختر_شیعه
#شیعه
#تازه_مسلمان
#ره_یافته
آن روز از خوشحالی دست مادرم را بوسیدم که چنین اسم زیبایی را برایم انتخاب کرده بود هر چند لایقش نبودم.
قسمت آخر(سرطان ومرگ کریستینا،وتصمیم بردارش برای مسلمان شدن)
کریستینا حتی در شناسنامه هم اسمش را به فاطمه تغییر داد و به من ثابت شد که دانه دل او میوه داده است. تقریباً یک سالی از اول آشنایی ما میگذشت که کریستینا خبر بدی به من داد. او مدتها مبتلا به سرطان خون بود ولی خودش نمیدانست. یک دکتر و پرستار خصوصی در خانه از او مراقبت میکردند ولی میگفتند وی چند ماه بیشتر زنده نمیماند. خانواده فاطمه از اینکه دخترشان به واسطه من مسلمان شده بود روی خوشی به من نشان نمیدادند و من نمیتوانستم او را ببینم تا اینکه روز اول ماه محرم خبر دادند که فاطمه مرد. هر چند نمیدانم او را کجا دفن کردهاند اما خاطرهاش برای من زنده است.
فاطمه نه تنها خودش رشد کرد بلکه باعث رشد من هم شد تا اینکه بعد از مدتی یک ایمیل از برادر سی و چند سالهاش به اسم مایک به دستم رسید. «دلیل اینکه تصمیم گرفتم برای شما ایمیل بفرستم به خاطر خواهرم است. ابتدا از رفتار بد مادرم از شما معذرت میخواهم. از وقتی خواهرم مرده، او حال خوبی ندارد. شما کی هستید؟ از کجا آمدهاید؟ ائمه چه کسانی هستند؟ آنان فرشته هستند و یا انسان، شاید هم هر چیزی دیگر. درباره خانم فاطمه به من بگویید. او چه کسی است؟ من دارم گریه میکنم تا نشان دهم چقدر خوشحال هستم. خواهرم را به عنوان یک مسلمان در جایی که نمیخواست کسی از آن مطلع شود دفن کردیم. او میگفت فاطمه، فرشته نجات من است از طرف خدا. دیشب خوابش را دیدم. خوشحال بود. من صدایش کردم کریستینا و او گفت: «نام من فاطمه است، همان خانمی که دست مرا گرفت». او به من گفت شما روز قیامت از ائمه پاداش میگیرید و استحقاق نام خانم فاطمه زهرا را دارید. خواهرم گفت که ایمان بیاورم. وقتی بیدار شدم میلرزیدم ولی احساس خوبی داشتم.
وقتی زنده بود به من میگفت شما فرشته هستید هر چند شما به او التماس میکنید که به شما فرشته نگوید چون فرد کاملی نیستید و ناراحت میشوید. تصمیم گرفتهام که به میشیگان بروم و در آنجا دور از خانوادهام مسلمان شوم. شما یک نسل را تغییر دادید چون بعد از من همسر و بچههایم حتماً مسلمان میشوند و نوههایم مسلمان زاده به دنیا میآیند...».
پس بیایید همه با آجرهایی که خداوند به ما داده قصری برای دنیا نسازیم بلکه پلکانی بسازیم به سوی او. بیایید همه دست به دست هم بدهیم و به سهم خود در نجات دنیا تلاش کنیم.
منبع: سایت رهیافته، ۲۵ مرداد ۱۳۹۴،
برای شادی روح فاطمه (کریستینا) صلوات بفرستید
❤ اللّهُمَّ صَلِّ عَلیَ مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَـجِّـلْ فَرَجَهُم ❤
#دختر_شیعه
#شیعه
#تازه_مسلمان
#ره_یافته
۲.۵k
۲۹ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.