پارت سه بخش دو
پارت سه بخش دو
آنیا و دامیان
بعد از کلاس دامیان آنیا رو به خونه رسوند.
ذهن آنیا : بهتره کمی استراحت کنم و بعدش برم ریاضی کار کنم که بتونم نمره خوبی بگیرم و بعد با دامیان برم سر قرار عالی میشه ، ولی چرا موضوع اصلی رو فراموش کردم من باید راهی پیدا کنم تا بتونم برم خونه باباش اما فکر نکنم کار راحتی باشه.😔
فردابعد از امتحان یک ساعت بعد نمرات اومد.
دامیان : آنیا نمرت خوب شده با اینکه نتونستیم تقلب کنیم کارت خوب بود معلومه خوب درس خوندی.
ذهن آنیا : خدا کنه نفهمه من ذهنش رو خوندم یا شک نکنه باید بحث رو عوض کنم.
آنیا : آره تلاشم رو کردم واسه همین نمره ی خوبی گرفتم حالا میای یک روز بریم خونه ی همدیگه ؟
دامیان : باشه اما توی این ماه نمی تونم خونه ی یکی از فامیل هامون هستم برای همین جای دیگه ای بریم بهتر نیست؟
آنیا : خب چطوره امروز بیای خونه ی من بعدا تو هم من رو به خونت ببر.
دامیان : باشه
با ماشین دامیان به خانه ی آنیا رفتند و وقتی به خانه رسیدند لوید داشت روزنامه می خوند و یور سرکار بود.
اصکی ممنوع🚫
آنیا و دامیان
بعد از کلاس دامیان آنیا رو به خونه رسوند.
ذهن آنیا : بهتره کمی استراحت کنم و بعدش برم ریاضی کار کنم که بتونم نمره خوبی بگیرم و بعد با دامیان برم سر قرار عالی میشه ، ولی چرا موضوع اصلی رو فراموش کردم من باید راهی پیدا کنم تا بتونم برم خونه باباش اما فکر نکنم کار راحتی باشه.😔
فردابعد از امتحان یک ساعت بعد نمرات اومد.
دامیان : آنیا نمرت خوب شده با اینکه نتونستیم تقلب کنیم کارت خوب بود معلومه خوب درس خوندی.
ذهن آنیا : خدا کنه نفهمه من ذهنش رو خوندم یا شک نکنه باید بحث رو عوض کنم.
آنیا : آره تلاشم رو کردم واسه همین نمره ی خوبی گرفتم حالا میای یک روز بریم خونه ی همدیگه ؟
دامیان : باشه اما توی این ماه نمی تونم خونه ی یکی از فامیل هامون هستم برای همین جای دیگه ای بریم بهتر نیست؟
آنیا : خب چطوره امروز بیای خونه ی من بعدا تو هم من رو به خونت ببر.
دامیان : باشه
با ماشین دامیان به خانه ی آنیا رفتند و وقتی به خانه رسیدند لوید داشت روزنامه می خوند و یور سرکار بود.
اصکی ممنوع🚫
۲.۷k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.