کل بخش سه 🔞
کل بخش سه 🔞
پارت یک بخش سه
در باز شد و لوید اومد داخل
لوید : دارین چکار می کنین ؟
دامیان از ترس آنیا رو ول کرد و آنیا خورد زمین و لوید آروم در رو بست.
لوید : من دیگه میرم تا شما راحت باشین.
آنیا : نه بابا اون طور که فکر می کنی نیست ، دامیان ببین چی شد وای خدای من حالا چطوری بابا رو متقاعد کنم که اون طور که فکر می کنه نیست.
دامیان : نمی دونم ببخشید اما بابت اینکه ولت کردم و خوردی زمین متاسفم طوریت نشد حالت خوبه ؟
آنیا : نه عیبی نداره اما اگه می خواستی ولم کنی چرا از اول گرفتیم ؟ فکر نکنم اینجا جای خوبی برای صحبت کردن باشه بهتر نیست بریم کافه؟ یا کنسرت موسیقی؟
دامیان : خب اینجا هم خوبه کاری نمی خوایم که بکنیم.
بعد از جمله ی دامیان ، دامیان دستان آنیا رو گرفت توی بغلش اون رو به سمت تخت برد و درازش کرد.
آنیا : دامیان چرا اینطوری می کنی.
دامیان صورتش رو به صورت آنیا نزدیک کرد و اون رو بوسید و بغلش کرد و کنار اون دراز کشید.
و....
اصکی ممنوع🚫
پارت یک بخش سه
در باز شد و لوید اومد داخل
لوید : دارین چکار می کنین ؟
دامیان از ترس آنیا رو ول کرد و آنیا خورد زمین و لوید آروم در رو بست.
لوید : من دیگه میرم تا شما راحت باشین.
آنیا : نه بابا اون طور که فکر می کنی نیست ، دامیان ببین چی شد وای خدای من حالا چطوری بابا رو متقاعد کنم که اون طور که فکر می کنه نیست.
دامیان : نمی دونم ببخشید اما بابت اینکه ولت کردم و خوردی زمین متاسفم طوریت نشد حالت خوبه ؟
آنیا : نه عیبی نداره اما اگه می خواستی ولم کنی چرا از اول گرفتیم ؟ فکر نکنم اینجا جای خوبی برای صحبت کردن باشه بهتر نیست بریم کافه؟ یا کنسرت موسیقی؟
دامیان : خب اینجا هم خوبه کاری نمی خوایم که بکنیم.
بعد از جمله ی دامیان ، دامیان دستان آنیا رو گرفت توی بغلش اون رو به سمت تخت برد و درازش کرد.
آنیا : دامیان چرا اینطوری می کنی.
دامیان صورتش رو به صورت آنیا نزدیک کرد و اون رو بوسید و بغلش کرد و کنار اون دراز کشید.
و....
اصکی ممنوع🚫
۲.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.