چه کنم با دل خودبا تو بمانم یا نه

چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟
با صدای غزلم از تو بخوانم یا نه..؟

گفته اند قصه ی هر عشق جدایی و غم است....
چه کنم...؟ این غم تو قصه بدانم یا نه...؟

در نبود تو اگر؛شخص غریبی آمد...
من به امید تو از خویش برانم یا نه...؟

مانده ام بار دگر باز شوی همدم من...؟
میدهی باز به انگشت نشانم یا نه...؟

یک قدم پیش و یکی پس؛به جنونم آری....؟
میکنی در طلب بوسه کمانم یا نه...؟

وقت دلتنگی و ماتم؛بغلم می آیی...؟
می شوی مونس تنهایی جانم یا نه...؟

یک معما شدی از بس که عجیبی؛تو بگو.....
چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه...؟
دیدگاه ها (۱۰)

گاهی چه بی گناه ؛ دلت پیرمیشوداینجاهمان دمی است که زود دیرمی...

نگاهم که کردی دلم پر گرفتدلم غربت زنگ آخر گرفتنگاهم که کردی ...

آسمان غصه نخور! اشک نریز! شانه ام مرهم توستآسمان گریه نکن! د...

کمی آهسته تر دنیا ،به شلاق تو در بندم....دگر هرگز به روی تو،...

چه کنم با دل خود ؛ با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو بخ...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط