نگاهم که کردی دلم پر گرفت

نگاهم که کردی دلم پر گرفت
دلم غربت زنگ آخر گرفت

نگاهم که کردی سکوتم شکست
درون دلم عشღق گویی نشست

نگاهم که کردی زمان صبر کرد
دل آسمان را پر از ابر کرد

و بعد از نگاه تو باران گرفت
و عشღقی درون تنم جان گرفت

نگاهم کن و باز با من بمان
تو حرف دل بی کسم را بخوان

نگاهم کن ای زندگی بخش من
نگاهم کن ای عشღق دیرین منღ
دیدگاه ها (۴)

ماه افتاده به چاهی و به چاهت زده امراه گم کرده و بیراهه به ر...

می جویمت ، به نام و نشانی که نیستی!دیرآشنای من ، تو همانی ک...

گاهی چه بی گناه ؛ دلت پیرمیشوداینجاهمان دمی است که زود دیرمی...

چه کنم با دل خود؛با تو بمانم یا نه..؟با صدای غزلم از تو بخوا...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط