مردی دوست داشتنی ولی نداشتنیp8
ویو ات: جونگ کوک رفت و من رفتم دستشویی و کارای مربوط رو کردم و رفتم پایین که صبحانه بخورم که جونگ کوک گفت
کوک: من دیگه باید برم سر کار اگه چیزی لازم داشتی به اجوما بگو
ات: باشه
کوک: خدافظ
ات: بای
ویو کوک: رفتم که حساب اون مردکه که دنبال ات بود برستم یعنی دوست پسرش
رفتم دربارش تحقیق کردم فهمیدم کیه
تحقیق کوکی
نام: هوسوک و معلق به جیهوپ
نام خانوادگی: جانگ
تاریخ تولد:1995/11/۲۹(میلادی نمیدونم😂😂)
پایان تحقیق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو کوک: رفتم دم در خونش و درزدم.
تق تق تق
هوپی: کیه داره در میزنه، و رفت درو باز کرد با دیدن قیافه کوک تعجب کرد که یک دفعه کوک اومد یقه جیهوپو گرفت و به دیوار چسبوند
کوک: ببین مردکه چطور جرعت کردی به ات دست بزنی
هوپی: به ته چه اصلا تو چیکارشی که داری اینطوری میگی
الان میزارم بای♡ببخشید کم بود ❣️
کوک: من دیگه باید برم سر کار اگه چیزی لازم داشتی به اجوما بگو
ات: باشه
کوک: خدافظ
ات: بای
ویو کوک: رفتم که حساب اون مردکه که دنبال ات بود برستم یعنی دوست پسرش
رفتم دربارش تحقیق کردم فهمیدم کیه
تحقیق کوکی
نام: هوسوک و معلق به جیهوپ
نام خانوادگی: جانگ
تاریخ تولد:1995/11/۲۹(میلادی نمیدونم😂😂)
پایان تحقیق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ویو کوک: رفتم دم در خونش و درزدم.
تق تق تق
هوپی: کیه داره در میزنه، و رفت درو باز کرد با دیدن قیافه کوک تعجب کرد که یک دفعه کوک اومد یقه جیهوپو گرفت و به دیوار چسبوند
کوک: ببین مردکه چطور جرعت کردی به ات دست بزنی
هوپی: به ته چه اصلا تو چیکارشی که داری اینطوری میگی
الان میزارم بای♡ببخشید کم بود ❣️
- ۳.۳k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط