پارت پنجم =
پارت پنجم =
_ ات... هه عوضی چرا اینقدر هرزه بازی در میاری
+چی میگی
_ایشش...زود باش دست بند لیا رو بده هرزه ..
+از کدوم دسبند حرف میزنی
_..ات (داد) تا الان خیلی مهربون بودم رو اعصابم راه نرو ی ی گولوله حرومت میکنم (داد)
{فلش بک }..................................................》
لیا ویو = بعد دعوام با ات از عصبانیت دست بندی که تو
دستام بودو پاره کردم هه معلومه ات به رابطه ما حسودی
میکنه که به خودم امدم دیدم دسبندی رو پاره کردم که
شوگا واسه روز تولدم بهم داد شتتت اون یادگاری مامانش
بود هوففف حالا چی کار کنم حتما ازم عصبی
میشه ...............که ی فکری به سرم زد ...... زنگ تفر
همه ی بچه هارو از کلاس بیرون کردم خب بلاخره من ی
جورایی قلدرم و دسبند پاره رو تو کیف ات گذاشتم و به
شوگا هم گفتم......
÷ش..شوگا...م.میشه ی چیز .....بگم
_ جانم چیزی شده
÷د...دسبندم .....
_خب؟
÷فکر...کنم ات موقع دعوا ازم گرفته
_چی
÷اره دسبندم نیست هقق شوگا متاسفم هققق ....تغصیر منه
هققق (اشگ سگی ***)
{زمان حال }.............................................................
+من چیزی نمیدونم (داد)
[♧که لیا اومد♧ ]...........
÷چی رو نمیدونی ها دسبندمو بده اون دسبند حتی از کل زندگی تو با ارزش تره
+خفه شو هرزه من با دسبندت کاری نکردم
÷باشه پس بریم کیفتو بگردیم ؟ هوم
_اره گمشو کیفتو بیار
+باشه اگه اینطوری راحت میشی اکی
پرش زانی به داخل کلاس
÷بازش کن
+باشه (گشتن داخل کیف) دیدی نیست احمقا
_خب ک......
÷ز..زیب جلو.....اونجارم بگرد دیگه .....اره
+باشه............ ای...این چیه
_دیدی هرزه دسبتد دست توعه
+اما مگ کاری نکردم
÷ش..شوگا...پاره هست
_چی (داد)
ات ویو =
من واقعا نمیدونستم دسبند چطور اونجا بود ..... که شوگا دستشو بلند کرد بزنه تو گوشم که دستش توسط ی نفر کشیده شد اون....اون...
+ت..تو اینجا چی کار میکنی
&...............
به نظرتون کی بود ؟
_ ات... هه عوضی چرا اینقدر هرزه بازی در میاری
+چی میگی
_ایشش...زود باش دست بند لیا رو بده هرزه ..
+از کدوم دسبند حرف میزنی
_..ات (داد) تا الان خیلی مهربون بودم رو اعصابم راه نرو ی ی گولوله حرومت میکنم (داد)
{فلش بک }..................................................》
لیا ویو = بعد دعوام با ات از عصبانیت دست بندی که تو
دستام بودو پاره کردم هه معلومه ات به رابطه ما حسودی
میکنه که به خودم امدم دیدم دسبندی رو پاره کردم که
شوگا واسه روز تولدم بهم داد شتتت اون یادگاری مامانش
بود هوففف حالا چی کار کنم حتما ازم عصبی
میشه ...............که ی فکری به سرم زد ...... زنگ تفر
همه ی بچه هارو از کلاس بیرون کردم خب بلاخره من ی
جورایی قلدرم و دسبند پاره رو تو کیف ات گذاشتم و به
شوگا هم گفتم......
÷ش..شوگا...م.میشه ی چیز .....بگم
_ جانم چیزی شده
÷د...دسبندم .....
_خب؟
÷فکر...کنم ات موقع دعوا ازم گرفته
_چی
÷اره دسبندم نیست هقق شوگا متاسفم هققق ....تغصیر منه
هققق (اشگ سگی ***)
{زمان حال }.............................................................
+من چیزی نمیدونم (داد)
[♧که لیا اومد♧ ]...........
÷چی رو نمیدونی ها دسبندمو بده اون دسبند حتی از کل زندگی تو با ارزش تره
+خفه شو هرزه من با دسبندت کاری نکردم
÷باشه پس بریم کیفتو بگردیم ؟ هوم
_اره گمشو کیفتو بیار
+باشه اگه اینطوری راحت میشی اکی
پرش زانی به داخل کلاس
÷بازش کن
+باشه (گشتن داخل کیف) دیدی نیست احمقا
_خب ک......
÷ز..زیب جلو.....اونجارم بگرد دیگه .....اره
+باشه............ ای...این چیه
_دیدی هرزه دسبتد دست توعه
+اما مگ کاری نکردم
÷ش..شوگا...پاره هست
_چی (داد)
ات ویو =
من واقعا نمیدونستم دسبند چطور اونجا بود ..... که شوگا دستشو بلند کرد بزنه تو گوشم که دستش توسط ی نفر کشیده شد اون....اون...
+ت..تو اینجا چی کار میکنی
&...............
به نظرتون کی بود ؟
۱۲.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.