چندشاتی جونگکوک
چندشاتی جونگکوک..
part 1
با صدای کشیده شدنچرخ روی آسفالت و ترمز ماشین ، و برخورد ماشین ها باهم. به خودش اومد...
با ترس به گندکاری جلو نگاه کرد..
دستاش لرزید...
ماشین رو داخل خاکی کنار خیابون برد...
ازماشینپیاده شد..
^چیکار میکنی خانممگه کوری؟
+آقا ببخشید.. متاسفم...
^متاسفی؟ ماشین صفر من رو ببین به چه روزی انداختی..
+آقا فقطماشین شما نیست... در ضمن خرج ماشین من بیشتره..
^اه.. خیلی امروز روز خوبی بود ، این تصادف هم اضافه شد..
+آقا.. لطفا آروم باشید..
^ زنگبزن یه مرد بیاد ببینم باید چیکار کنیم
+ولی من....
^ ولی چی ؟؟
+من نمیخوام به دوست پسرم بگم.. این ماشین اونه.. من میترسم بهش بگم..
^ این به من ربط داره؟ زنگ بزن بگو دوستپسرت بیاد دوست دخترشو جمع کنه..
دختر سرشو انداخت پائین...
دستشو داخل جیبش کردم و با انگشت های لرزون، اسم my man رو گرفت....
بعد از چند بوق جواب داد...
-سلام پرنسسم.. خوبی؟
+س...سلام .. کوک
-جونم بیبی
+من.. یه کار بد کردم
-کار بد؟ چی؟
+کوک من.. تصادف کردم
-چی؟ تصادف کردی؟ با چی؟ خوبی؟
+م..من خوبم.. ولی ماشینت...
-با ماشین من تصادف کردی؟
+آره.. ببخشید کوکی...
- الان کجایی؟(عصبی)
+ کوک.. من ماشین رو کنار نگه داشتم.. این آقایی که باهاش تصادف کردم هم اینجاست..
-احمق... لوکیشن بفرست بیام..
+ببخشید..
-دهنتو ببند .. لوکیشنو بفرست
گوشی رو قطع کرد...
وارد تلگرام شد و لوکیشن رو فرستاد...
گوشی رو خاموش کرد و داخل جیبش گذاشت..
به فرد جلوش نگاه کرد..
+ا..الان دوستپسرم میاد
part 1
با صدای کشیده شدنچرخ روی آسفالت و ترمز ماشین ، و برخورد ماشین ها باهم. به خودش اومد...
با ترس به گندکاری جلو نگاه کرد..
دستاش لرزید...
ماشین رو داخل خاکی کنار خیابون برد...
ازماشینپیاده شد..
^چیکار میکنی خانممگه کوری؟
+آقا ببخشید.. متاسفم...
^متاسفی؟ ماشین صفر من رو ببین به چه روزی انداختی..
+آقا فقطماشین شما نیست... در ضمن خرج ماشین من بیشتره..
^اه.. خیلی امروز روز خوبی بود ، این تصادف هم اضافه شد..
+آقا.. لطفا آروم باشید..
^ زنگبزن یه مرد بیاد ببینم باید چیکار کنیم
+ولی من....
^ ولی چی ؟؟
+من نمیخوام به دوست پسرم بگم.. این ماشین اونه.. من میترسم بهش بگم..
^ این به من ربط داره؟ زنگ بزن بگو دوستپسرت بیاد دوست دخترشو جمع کنه..
دختر سرشو انداخت پائین...
دستشو داخل جیبش کردم و با انگشت های لرزون، اسم my man رو گرفت....
بعد از چند بوق جواب داد...
-سلام پرنسسم.. خوبی؟
+س...سلام .. کوک
-جونم بیبی
+من.. یه کار بد کردم
-کار بد؟ چی؟
+کوک من.. تصادف کردم
-چی؟ تصادف کردی؟ با چی؟ خوبی؟
+م..من خوبم.. ولی ماشینت...
-با ماشین من تصادف کردی؟
+آره.. ببخشید کوکی...
- الان کجایی؟(عصبی)
+ کوک.. من ماشین رو کنار نگه داشتم.. این آقایی که باهاش تصادف کردم هم اینجاست..
-احمق... لوکیشن بفرست بیام..
+ببخشید..
-دهنتو ببند .. لوکیشنو بفرست
گوشی رو قطع کرد...
وارد تلگرام شد و لوکیشن رو فرستاد...
گوشی رو خاموش کرد و داخل جیبش گذاشت..
به فرد جلوش نگاه کرد..
+ا..الان دوستپسرم میاد
- ۱۷.۴k
- ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط