به من گفتی تو را جانم ، نبودی
به من گفتی تو را جانم ، نبودی
تو را مُرغی غزلخوانم ، نبودی
خودت گفتی شوم قربانی تو
گلو و تیغِ بُرانم ، نبودی
نمی گفتی شوم خود لاله زارت؟
شدم دریا زِ بارانم ، نبودی
تو خود گفتی طلوعی در خزانی
زِ عشقت در دبستانم ، نبودی
کشانیدی تن و جانم به مسلخ
دلِ ویرانه یرانم ، نبودی
چو آهو بچه افتاده به میدان
هزاران تشنه ی جانم ، نبودی
تو را مُرغی غزلخوانم ، نبودی
خودت گفتی شوم قربانی تو
گلو و تیغِ بُرانم ، نبودی
نمی گفتی شوم خود لاله زارت؟
شدم دریا زِ بارانم ، نبودی
تو خود گفتی طلوعی در خزانی
زِ عشقت در دبستانم ، نبودی
کشانیدی تن و جانم به مسلخ
دلِ ویرانه یرانم ، نبودی
چو آهو بچه افتاده به میدان
هزاران تشنه ی جانم ، نبودی
۲.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.