Part4
Part4
تا خواست حرفی بزنه به ماشین رسیدیم که با نگاهای سرشار از تعجب تهیونگ حرفشو خورد
ته: پسر این کیه ? جریان چیه ? این چرا تو بغل توعه ??
× یااا اروم باش تهیونگ . نزدیک بود بخاطر من سرش بخوره به جایی و بمیره پاش پیچ خورده زنگ بزن دکتر بیاد جایی که ما میریم
در رو باز کرد که منو گذاشت رو صندلی
یا خدااا همه اعضا اونجا بودن و با تعجب نگام میکردن وااای من الان چیکار کنم?!! کوک اومد کنارم نشست و همه ماجرا رو برای پسرا تعریف کرد
جیمین : وااای الان پات خیلی درد میکنه?
+ نه زیاد خوبم ایشون خیلی اصرار کرد وگرنه نمیخواستم مزاحمتون بشم ببخشید
جیمین : میشه یه نگاهی به مچ پات بندازم ?
سرمو به معنی باشه تکون دادم با برخورد دستش به پام نفسم از درد رفت و جیغ کشیدم که زود با دستم خفش کردم
((جونگ کوک ))
اون دختر خیلی عجیب بود . اولین دختری که ارمی بود ولی بهم توجه نمیکرد نه فقط به من بلکه با بقیه اعضا هم همینطوری رفتار میکرد
تو حرفاش گفت ایشون . اصلا خوشم نیومد اما نتونستم حرفی بزنم . جیمین به پاش نگاهی انداخت که از درد جیغ کشید . ناخوداگاه سمت تهیونگ داد زدم
× زنگ زدی دکتر یا نههه
ته : چرا داد میزنی روانی اره زدم داره پشتمون میاد
× خوبه
به خونشون رسیدیم دخترا سریع اومدن و ا/ت ، ا/ت میکردن . اونجا بود که فهمیدم اسمش ا/ت ست .
× شماها در رو باز کنین من میارمش بالا
نامجون : دکتر لطفا شما هم بیاین بالا و راستی اگه میشه به کمپانی جیزی نگین
خوبه که اعضا اینجان نمیدونم چرا این دختر انقدر مرموزه
بلندش کردم تو بغلم بود ضربان قلبش با برخورد دست من بهش بیشتر شد به این فکر افتادم که یکم اذیتش کنم ..
((ا/ت))
از
تا خواست حرفی بزنه به ماشین رسیدیم که با نگاهای سرشار از تعجب تهیونگ حرفشو خورد
ته: پسر این کیه ? جریان چیه ? این چرا تو بغل توعه ??
× یااا اروم باش تهیونگ . نزدیک بود بخاطر من سرش بخوره به جایی و بمیره پاش پیچ خورده زنگ بزن دکتر بیاد جایی که ما میریم
در رو باز کرد که منو گذاشت رو صندلی
یا خدااا همه اعضا اونجا بودن و با تعجب نگام میکردن وااای من الان چیکار کنم?!! کوک اومد کنارم نشست و همه ماجرا رو برای پسرا تعریف کرد
جیمین : وااای الان پات خیلی درد میکنه?
+ نه زیاد خوبم ایشون خیلی اصرار کرد وگرنه نمیخواستم مزاحمتون بشم ببخشید
جیمین : میشه یه نگاهی به مچ پات بندازم ?
سرمو به معنی باشه تکون دادم با برخورد دستش به پام نفسم از درد رفت و جیغ کشیدم که زود با دستم خفش کردم
((جونگ کوک ))
اون دختر خیلی عجیب بود . اولین دختری که ارمی بود ولی بهم توجه نمیکرد نه فقط به من بلکه با بقیه اعضا هم همینطوری رفتار میکرد
تو حرفاش گفت ایشون . اصلا خوشم نیومد اما نتونستم حرفی بزنم . جیمین به پاش نگاهی انداخت که از درد جیغ کشید . ناخوداگاه سمت تهیونگ داد زدم
× زنگ زدی دکتر یا نههه
ته : چرا داد میزنی روانی اره زدم داره پشتمون میاد
× خوبه
به خونشون رسیدیم دخترا سریع اومدن و ا/ت ، ا/ت میکردن . اونجا بود که فهمیدم اسمش ا/ت ست .
× شماها در رو باز کنین من میارمش بالا
نامجون : دکتر لطفا شما هم بیاین بالا و راستی اگه میشه به کمپانی جیزی نگین
خوبه که اعضا اینجان نمیدونم چرا این دختر انقدر مرموزه
بلندش کردم تو بغلم بود ضربان قلبش با برخورد دست من بهش بیشتر شد به این فکر افتادم که یکم اذیتش کنم ..
((ا/ت))
از
۸.۷k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.