که میسو گفت خوابم میاد
که میسو گفت خوابم میاد
ا.ت:باشه بیا بریم بالا بخوابیم خانوم کوچولو
میسو:بابایی میشه تو هم بیای
جین:اممم باشه
رفتیم بالا و رفتیم تو
اتاق میسو من و میو رو
تخت دراز کشیدیم و جین
هم خواست کنار تخت
بشینه که میسو گفت
میسو:بابایی تو هم بیا کنارمون
با حرفی که زد از خجالت
شبیه لبو شدم جین با
سر تایید کرد و اومد
سمت چپ میسو(ا.ت سمت راست میسو ع)وای خاک به سرم دقیقا
مثل زن و شوهرا شده بودیم
داشتم از خجالت آب میشدم
میسو:میشه برام قصه بخونید
ا.ت:باشه خانوم کوچولو
کتاب داستانی که
نصفه براش خوندم رو
از روی میز کنار تخت برداشتم
و شروع کردم به خوندن
(چند مین بعد)
داستان تموم شده بود
و جین و میسو خوابشون
برده بود واییی جین تو
خواب خیلی کیوت میشه
پتو رو روشون کشیدم و
رفتم بیرون و وارد اتاق
خودم شدم رو تخت ولو
شدم و خوابیدم
(صبح)
پاشدم و آماده شدم
رفتم پایین میسو و جین
سر میز بودن منم رفتم
پیششون و نشستم
ا.ت:صبح بخیر
میسو و جین:صبح تو هم بخیر
لبخندی زدم و شروع کردم به خوردن
جین:راستی ا.ت امروز کارم تو شرکت زیاده شب رو اونجا میمونم مشکلی که نداره
ا.ت:نه مشکلی نیست
بعد صبحونه جین
به سمت در رفتم منو میسو هم رفتیم بدرقش کنیم
میسو:خدافظ بابایییی
جین:خدافظ دختر خوشگلم
ا.ت:به سلامت
جین لبخندی زد و رفت
منو میسو هم رفتیم داخل و...
شرط:
۲۲ لایک
۲۰ کامنت
ا.ت:باشه بیا بریم بالا بخوابیم خانوم کوچولو
میسو:بابایی میشه تو هم بیای
جین:اممم باشه
رفتیم بالا و رفتیم تو
اتاق میسو من و میو رو
تخت دراز کشیدیم و جین
هم خواست کنار تخت
بشینه که میسو گفت
میسو:بابایی تو هم بیا کنارمون
با حرفی که زد از خجالت
شبیه لبو شدم جین با
سر تایید کرد و اومد
سمت چپ میسو(ا.ت سمت راست میسو ع)وای خاک به سرم دقیقا
مثل زن و شوهرا شده بودیم
داشتم از خجالت آب میشدم
میسو:میشه برام قصه بخونید
ا.ت:باشه خانوم کوچولو
کتاب داستانی که
نصفه براش خوندم رو
از روی میز کنار تخت برداشتم
و شروع کردم به خوندن
(چند مین بعد)
داستان تموم شده بود
و جین و میسو خوابشون
برده بود واییی جین تو
خواب خیلی کیوت میشه
پتو رو روشون کشیدم و
رفتم بیرون و وارد اتاق
خودم شدم رو تخت ولو
شدم و خوابیدم
(صبح)
پاشدم و آماده شدم
رفتم پایین میسو و جین
سر میز بودن منم رفتم
پیششون و نشستم
ا.ت:صبح بخیر
میسو و جین:صبح تو هم بخیر
لبخندی زدم و شروع کردم به خوردن
جین:راستی ا.ت امروز کارم تو شرکت زیاده شب رو اونجا میمونم مشکلی که نداره
ا.ت:نه مشکلی نیست
بعد صبحونه جین
به سمت در رفتم منو میسو هم رفتیم بدرقش کنیم
میسو:خدافظ بابایییی
جین:خدافظ دختر خوشگلم
ا.ت:به سلامت
جین لبخندی زد و رفت
منو میسو هم رفتیم داخل و...
شرط:
۲۲ لایک
۲۰ کامنت
۱۳.۲k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.