hi
عشق ایدل من پارت³⁰
چهره ی خسته ی کوک به متعجب و خوشحال و ذوق زده تغییر کرد میدونم توقع نداشت اینطوری بیایم پیشش از صبح از بس کار داشتیم با هم حرف نزدیم..... یه دفعه دیدم چشم هاش قرمز شد و بغض کرد رفتم سمتشون سرشو تو شونه ام قایم کردم و گذاشتم گریه کنه از ذوق داره گریه میکنه.. نه؟
🦊کوک عزیزم چرا گریه میکنی
🐹اخیییی پسر کوچولو گریه اش گرفته
🐭(جیسو همسر جین نه جیسو بلک پینک کمبود اسمه :/) اشکالی نداره بزار گریه کنه
🐱از صبح زحمت کشید از هفته ی پیش به فکرت بود
🐰مر.. سی مرسی تولدمو یادت بود
🦊گریه نکن عزیزم
سرش ور بلند کرد و بغلم کرد نشستیم پشت میز و جونگ کوک میخواست شمع ور فوت کنه
🐯خب... برادر گلم... فوت کن
🦊نه نههههه صبر کن
🐰چی شده بیب
🦊ارزو یادت نره
🐰عاااا راست میگی
چشم هاشو بست و ارزو کرد و بعدم فوت کرد
🐨چه ارزویی کردی
🐰میگن ارزوتو نباید بگی و گرنه براورده نمیشه
🐹راست میگه اصلا مهم نیست چی گفته من گشنمه کیک رو ببر
🐶جین صبر کننن
🐹چی میگیییی
🐰بیب دعواشون میشه
🦊نه نگران نباش
🐶هنوز کادو ندادیم
،🐹ااااا راست میگی خب خانوم های عزیز بزنید کادو هارو بیارید
ویو کوک
از کمپانی خسته تر از همیشه اومدم گوشیمو وا کردم و دیدم داداشم تولدم رو تبریک گفته پدر مادرمم همینطور ولی نه از می هو نه از پیزا خبری نیست ولش کن خسته ان رمز در رو زدم یه دفعه برقا روشن شدن برف شادی زدن می هو رو دیدم که کیک به دست جلوم وایساده... داره برام تولدم میگیره؟ ( نه په دور از جونت ختمت رو گرفته🐴 ) رفتم سمتش.... یه لحظه از خوشحالی گریه کردم... چیبا خودم گفتم می هو عمرا تولدم رو یادش بره... اومده اینجا کلی تدارک دیده... یه لحظه حس دلگرمی مه همیشه قراره از سمت این دختر داشته باشم... حس اینکه کنارمه... حس ذوقم.... حس پاکس این دختر.... باعث شد گریه کنم... سریع صورتم ور تو سینه اش قایم کرد میدونست دوست ندارم اشکام رو ببینن جلوی گریه م رو گرفتمو کنارشون نشستم به می هویی که با لبخند داشت به دعوای جیمین و جین نگام یکصد نگا کردم... یه خدا فرشته هم باشی نمیتونی انقدر خوشگل باشی ارزو کردم... میه و همیشه کنارم بمونه.. پسرا همیشه پیشم باشن و خانواده ام عالی باشن و ارمی ها حتی اگر ما نبودیم خوشحال باشه جین گفت کادو اوردن تک تک کلی کادو تدارک دیده بودن از همشون تشکر کردم مس هو از پشتش یه جعبه ی قرمز با روبان مشکی در وارد که تقریبا طولش پنجاه سانت بودو عرضش سی بازش کردم... یا علی... خب یه ادکلن برند... یه کمر بند عالی... یه ساعت.... و یه گوی خیلی ناز... گوی واقعا یه چیز خیلی ناز بود.... پرو پیمون بود
🐰بیب خیلی زخمت کشیدی....
🦊قابل توجه نداره... عا اینم لیا داد چون قذار داشت نتونست بیاد عذر خواهی کرد
🐰چرا زخمت کشیده خب..
چهره ی خسته ی کوک به متعجب و خوشحال و ذوق زده تغییر کرد میدونم توقع نداشت اینطوری بیایم پیشش از صبح از بس کار داشتیم با هم حرف نزدیم..... یه دفعه دیدم چشم هاش قرمز شد و بغض کرد رفتم سمتشون سرشو تو شونه ام قایم کردم و گذاشتم گریه کنه از ذوق داره گریه میکنه.. نه؟
🦊کوک عزیزم چرا گریه میکنی
🐹اخیییی پسر کوچولو گریه اش گرفته
🐭(جیسو همسر جین نه جیسو بلک پینک کمبود اسمه :/) اشکالی نداره بزار گریه کنه
🐱از صبح زحمت کشید از هفته ی پیش به فکرت بود
🐰مر.. سی مرسی تولدمو یادت بود
🦊گریه نکن عزیزم
سرش ور بلند کرد و بغلم کرد نشستیم پشت میز و جونگ کوک میخواست شمع ور فوت کنه
🐯خب... برادر گلم... فوت کن
🦊نه نههههه صبر کن
🐰چی شده بیب
🦊ارزو یادت نره
🐰عاااا راست میگی
چشم هاشو بست و ارزو کرد و بعدم فوت کرد
🐨چه ارزویی کردی
🐰میگن ارزوتو نباید بگی و گرنه براورده نمیشه
🐹راست میگه اصلا مهم نیست چی گفته من گشنمه کیک رو ببر
🐶جین صبر کننن
🐹چی میگیییی
🐰بیب دعواشون میشه
🦊نه نگران نباش
🐶هنوز کادو ندادیم
،🐹ااااا راست میگی خب خانوم های عزیز بزنید کادو هارو بیارید
ویو کوک
از کمپانی خسته تر از همیشه اومدم گوشیمو وا کردم و دیدم داداشم تولدم رو تبریک گفته پدر مادرمم همینطور ولی نه از می هو نه از پیزا خبری نیست ولش کن خسته ان رمز در رو زدم یه دفعه برقا روشن شدن برف شادی زدن می هو رو دیدم که کیک به دست جلوم وایساده... داره برام تولدم میگیره؟ ( نه په دور از جونت ختمت رو گرفته🐴 ) رفتم سمتش.... یه لحظه از خوشحالی گریه کردم... چیبا خودم گفتم می هو عمرا تولدم رو یادش بره... اومده اینجا کلی تدارک دیده... یه لحظه حس دلگرمی مه همیشه قراره از سمت این دختر داشته باشم... حس اینکه کنارمه... حس ذوقم.... حس پاکس این دختر.... باعث شد گریه کنم... سریع صورتم ور تو سینه اش قایم کرد میدونست دوست ندارم اشکام رو ببینن جلوی گریه م رو گرفتمو کنارشون نشستم به می هویی که با لبخند داشت به دعوای جیمین و جین نگام یکصد نگا کردم... یه خدا فرشته هم باشی نمیتونی انقدر خوشگل باشی ارزو کردم... میه و همیشه کنارم بمونه.. پسرا همیشه پیشم باشن و خانواده ام عالی باشن و ارمی ها حتی اگر ما نبودیم خوشحال باشه جین گفت کادو اوردن تک تک کلی کادو تدارک دیده بودن از همشون تشکر کردم مس هو از پشتش یه جعبه ی قرمز با روبان مشکی در وارد که تقریبا طولش پنجاه سانت بودو عرضش سی بازش کردم... یا علی... خب یه ادکلن برند... یه کمر بند عالی... یه ساعت.... و یه گوی خیلی ناز... گوی واقعا یه چیز خیلی ناز بود.... پرو پیمون بود
🐰بیب خیلی زخمت کشیدی....
🦊قابل توجه نداره... عا اینم لیا داد چون قذار داشت نتونست بیاد عذر خواهی کرد
🐰چرا زخمت کشیده خب..
۱.۵k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.