با قلب من ای عشق کاری کن که باید

با قلب من ای عشق! کاری کن که باید
کاری که دل بردارم از امّا و شاید

کاری که تنها خود بدانی چیست... یا نه!
کاری که حتی از خودت هم برنیاید

ای دل جلایی تازه پیدا کن که این عشق
چون آه در " آیینه " خود را می نماید

باید که بر دیوار ِ زندان سر بکوبم
آه ِ مرا گر بشنود... در می گشاید

رفتم که برگردم به آغوش ِ تو ای عشق!
تا جان به جای خستگی... از تن درآید!

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

کافه چی! در رگ ِ قلیان ِ من انگور بریزبر سرش آتش ِ خونخاهی ِ...

هیچ قطاری حاضر نبودمرا به تو برساندمن به تو نرسیدممن به حرف ...

سال نو بر هموطنان مسیحی مبارک باد . سالی سرشار از موفقیت

عشق برای مردها همچون یک زخم عمیق می ماند !به همین دلیل ، بی ...

چپتر ۵ _ نقشهاوایل دانشگاه، لیندا خودش را مثل یک سایه نگه می...

منو ببخش کوچولو …بعد از یک حموم دلنشین ، به همراه فنجونی قهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط