عروسکم

پارت :۴
تا زنگ تفریح بعدی کاری به کار هم نداشتن .

که زنگ کلاس ورزش رو وزن هارو اندازه میگرفتن
اما یه دفعه صدای در امد

معلم :بفرمایید
جنی واردکلاس شد جنی موهاشو بالا بسته بود یه سایه صورتی بی حال زده بود

تهیونگ محو جنی شده بود


ویو ته :
چقدر خوشگل شده بود (با تت پته)

جنی :استاد من حالم بد بود دیر تر امدم مدرسه ،اجازه دارم بشینم

استاد :اوکیه بفرما


تهیونگ به خودش امد و گفت :چت شده پسر
کوک :چیزی گفتی
ته:نخیرم 😑
کوک :باشه حالا چرا میخوای منو بخوری
تهیونگ نفس عمیقی کشید
یه بار دیگه به صورت جذاب جنی نگاه کرد
جنی داشت در گوش رزی حرف میزد و لبخند زده بود
تهیونگ اب دهانشو قورت داد کوک متوجه تهیونگ شد

ویو کوک
کل کلاسو محو جنی بوده نکنه عاشقش بشه

کوک برای اینکه حواس تهیونگ و پرت کنه
کوک گفت :نکنه تو بیسکوییت هامو خوردی
ته : به خدا تهمته
کوک : تو چشمام نگاه کن ،،،،،حالا دستتو بزار تودستم میخوام باهات برقصم پدرسگ
ته :دیوانه ( با خنده )



جنی :رزی اذیت که نکردن
رزی : نه
جنی : الکی نگو
رزی : از جیسو بپرس
جنی : خب چرا دعوا داری حالا 😐
جنی جاشو با لیسا عوض کرد
و رفت کنار جیسو

جنی : سلام خوشگله
جیسو: قیافت شیبی پشگلا
جنی : مرض انتر برقی
جیسو : بگذریم حالت بهتره ؟
جنی : اره عالیم
جیسو : خوبه
جنی : میشه یه سوال بپرسم
جیسو: میدونم چی میخوای بپرسی ، اره دعوا کردیم
جنی :در چه حد
جیسو :خوب در حدی که رزی مارو جدا کرد
جنی : میدونم چیکار کنم
جیسو : تو رو خدا شر درست نکن
جنی : نه بابا چه شری اخه
جیسو :🙄
جنی :چشاتو درست کن
جیسو : باشه ( با لبخند )

چند دقیقه بعد
معلم ورزش :بچه ها یه مسابقه تر تیب دادیم اجباری است و تازه با جایزه

بچه ها : نهههههه

استاد :کیا یار کشی میکنن ؟
جنی : من خانم
تهیونگ :من خانم #از-سر-لج

یار بکشید

دخترا تو گروه جنی بودن
و پسرا هم تو گروه تهیونگ
و بقیه هم تقسیم شدن

استاد : زنگ خورده ، فردا برای مسابقه اماده باشید

جنی و ته :حتما
دیدگاه ها (۶)

عروسکم

عروسکم

عروسکم

عروسکم

دختر جهنمی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط